Thursday, June 18, 2009

دردادگاه مخفی سازمان درمازندران -ساری چه گذشت؟

بخشی ازشکایات ودفاعیات امروزرفقادردادگاه مخفی
____________________
مکان دادگاه مخفی :
دادگاه مخفی مکانی است پوشیده ومخفی دردل جنگلهای سرسبزساری به مساحت ده متردربیست مترکه درسال هزاروسیصدوهفتادتوسط کمیته شمال - مازندران ساخته شد.دریک طرف این مکان سه صنذلی ویک میز ودرجلوی آن شش صندلی ویک میز وبربالای این محوطه ابتداتصویروآرم سچفخا وپائین آرم - تصویرشهیدکبیرراه آزادی بیژن جزنی وسپس تصویررفقای جانباخته درحماسه سیاهکل نصب شده است .صندلی وسط دربین دوصندلی ردیف اول جایگاه رئیس دادگاه مخفی مردمقتدر وجدی وقاطع درسازمان ودوصندلی موجوددرسمت چپ وسمت راست یکی برای معاون رئیس دادگاه ودیگری منشی دادگاه میباشد.شش صندلی جلوترمتعلق به شش قاضی واعضای دادگاه مخفی.چهارصندلی روبروی این صحن وجوددارد دوصندلی برای متهم ووکیل مدافع ودوصندلی دیگریکی برای شاکی ووکیل شاکی .درته این مکان دواطاق وجودداردکه یکی جهت استراحت ماموران ونگهبانان متعلق به دادگاه مخفی واطاق دیگربازداشتگاه .که تلاش میکنیم درباره این مکان مخوف ووحشتناک بیشترتوضیح دهیم وامیدآن داریم پای هیچکدام ازرفقای رزمنده فدائی با حکم دادگاه مخفی بدین مکان کشیده نشودهرچندکه تعدادی ازرفقامنجمله رفیق بیژن .
رفیق نیماوخوداینجانب نگارنده مطالب وحتی پای رفیق شهرام درسال هزاروسیصدوهفتادویک به انجارسید:
______________________
چه چیزی باعث شدتاناگهان ودرست دروسط شرایط بحرانی سیاسی -اجتماعی کشور-دادگاه مخفی واردکارزارنظامی
سازمان مخفی شودومسئولین سازمان رابه محاکمه انقلابی درون سازمانی بکشاند؟
گزارش زیردرست عین گفتارهاوبیانات شاکیان ومدافعان ومتهمان دردادگاه مخفی میباشد
_____________________
بخشی ازشکایات ودفاعیات امروزرفقادردادگاه مخفی
مازندران - ساری دادگاه مخفی :
صبح بيست وهشت خرداد ۱۳۸۸
تعدادپنجاه نفرازاعضاوکادرهای رده بالا ومسئولین سازمان مخفی بعدازاحترام وقسم انقلابی به اجرای دادگاه ومحاکمه پرداختند:
نفراول:رفیق آروین:شاکی
نفردوم رفیق شهرام شاکی
متهمان :رفیق حمیدورفیق سعیدورفیق بیژن.
______________
رفیق رئیس دادگاه:خوب رفیق آروین به عنوان شاکی یک کم کلی ترتوضیح دهیدکه ماجراازکجاوچگونه شروع شد؟
رفیق آروین :به نام خلق قهرمان ایران ..رفیق رئیس دادگاه.. صبح روزدهم خردادرفیق توماچ بامن تماس گرفتندوگفتندکه رفقاسعیدوحمیدبدستوررفیق بیژن واردکمیته شمال شدندوبه تعدادی ازرفقای دیگردستورمسلح شدن وحتی دستورآماده اجرای عملیاتی نظامی رادادن.من هم به توماچ گفتم هنوزنه دستوری دریافت کرده ایم ونه دستوری صادرشده پس به هردوگوشزدکن که دست به هیچ کاری نزنن وسریعابامن تماس بگیرن تاتکلیف روشن بشه .... بعدمن هم بلافاصله بارفیق بیژن تماس گرفتم خواستارتوضیح دراین موردشدم رفیق بیژن گفتن ..درسته رفقارومن فرستادم ولی نه برای عملیات بلکه به اونهاگفتم شایدمجبوربه اجرای یک عمیات نظامی بشویم:پرسیدم:اصلاچه اتفاقی افتادکه چنین دستوری روبرای عزیمت رفقاصادرکردی ؟بیژن گفت :طبق گزارش مسئول کمیته اطلاعات وضداطلاعات یک سری حرکات ورفتارهای مشکوکی ازطرف سرکردگان وزارت اطلاعات وساواک آخوندی دیده می شه ...چیزی شبیه کودتایاشبه کودتاامامطمئنیم که قراره اتفاق ناجور بیفته...
رفیق رئیس دادگاه:(روبه رفیق بیژن )این حرفهاوگفته هادرسته..
رفیق بیژن:بله رفیق رئیس همین حرفهائی که بخش اطلاعات به من زدمن هم به رفیق آروین گفتم
رفیق رئیس دادگاه روبه مسئول کمیته اطلاعات سازمان:خوب رفیق... درست می گن ?
مسئول کمیته اطلاعات :بله رفیق رئیس..درموردگزارش مامطمئنیم ...وبایدبه بیژن اطلاع می دادیم
رئیس دادگاه :وشمارفیق بیژن حتی بااستنادبرگفته بخش اطلاعات به رفقادستورعزیمت واجرای عملیات روصادرکردین ....
رفیق بیژن: نه رفیق رئیس تنهادستوری که به رفقادادم این بودکه هردوهرچه زودتربه طرف شمال حرکت کنن وبارفیق توماج تماس بگیرن وتعدادی ازچریکهاراآماده کنن وگوشزدهم کردم که مثل اینکه داره اتفاق ناجوری می افته وبایدآماده باشیم:
رئیس دادگاه:رفیق حمیدو رفیق سعید...توضیح شمادراین موردچیه ؟کی به شماستورداد به همه چریکهااعلام کنیدآماده عملیات یادست به عملیات بزنن ؟
رفیق سعید:رفیق رئیس کلیه گفته های رفقا درسته اشتباهی دربین ماموریت آنهم بدلیل دیرکرددرتماس بارفیق بیژن پیش اومد...ازساعتی که واردبندرترکمن شدیم تاتماس مجددبارفیق بیژن هیچ تصمیمی نتونستیم بگیریم جزآنکه به همه آماده باش بدیم ...تااینکه خودرفیق بیژن رادرکمیته شمال دیدیم ....
رئیس دادگاه :رفیق بیژن ..:
بیژن :ازساعتی که دستورعزیمت رفقاروصادرکردم تاصبح روزبعدناگهان رفیق شهرام تماس گرفت وبادادوبیدادوعصبانیت گفت که سریع خودرابرسون شمال ..ببین بچه هادارن چکارمی کننن وپی گیری کن که کی دستورداده عملیات انجام بشه... من هم کل مطلب رابه ایشان توضیح دادم وتلاش کردم مجدداباتوماج تماس بگیرم اماموفق نشدم. باآروین تماس گرفتم که شنیدم باعصبانیت گفت :هراتفاق ناگواری که برای سازمان بیفته مسئول توئی واون دوتارفیقت ... هرچه زودترخودت روبرسون ساری مثل اینکه همه توساری جمع شدن...
رئیس دادگاه :..رفیق حمیدتوضیح شمادراین موردچیه؟
رفیق حمید:رفیق رئیس ..گذشته ازاطلاعات ودستوراتی که بیژن به مادادبلافاصله من وتوماج وسعیداومدیم ساری حتی توی ساری هم تعدادی ازرفقاگفتن که بوی یک توطئه بزرگ میادچیزی شبیه دستگیری یاکشت وکشتارجمعی ..یاچیزی شبیه کودتاازطرف پاسداران وحشی .طبق تصمیمی که گرفتیم اول به کمیته شمال آماده باش دادیم بعدازاین تصمیم توماج گفت که بایدبارفیق شهرام تماس میگرفتیم من هم گفتم تاجواب بگیریم شایددیربشه....
رئیس دادگاه کمی بالحنی عصبانی وباصدائی بلند:
مثل اینکه شمادونفرتوهم زده شده بودین که تصمیماتی ازخودتون می گرفتین ...تصمیم چی روگرفتین ?قهرمان بازی ...?کماندوبازی توشهر..?مگه دستونگرفته بودین که فقط آماده باشین ...آیادستوری هم دال برآماده باش کل نیروها یادستوراجرای عملیات راهم گرفته بودین....؟(سکوت رفقای متهم )..
رئیس دادگاه:..طبق گزارش مسئول اطلاعات باچک کردن تلفن دستی تان موقع حرکت ازتهران تارسیدن به بندرترکمن وازآنجاتاساری چهاربارباخارج ازکشورتماس گرفتین....باکی تماس گرفتین وبرای چی...؟وبازسئوال مهمتراینکه دستورسرخودآماده باش به کمیته شمال بعدازگفتگوهایتان باتوماج وآخرین تماس تان باخارج ازکشورهم بعدازصحبت هایتان باتوماج بوده ....؟
طبق تصمیمی که گرفتیم اول به کمیته شمال آماده باش دادیم بعدازاین تصمیم توماج گفت که بایدبارفیق شهرام تماس میگرفتیم من هم گفتم تاجواب بگیریم شایددیربشه....?
رئیس دادگاه کمی بالحنی عصبانی وباصدائی بلند:..مثل اینکه شمادونفرتوهم زده شده بودین که تصمیماتی ازخودتون می گرفتین ?...تصمیم چی روگرفتین ? قهرمان بازی ? ...کماندوبازی توشهر..?مگه دستورنگرفته بودین که فقط آماده باشین ...آیادستوری هم دال برآماده باش کل نیروها یادستوراجرای عملیات راهم گرفته بودین....؟(سکوت رفقای متهم )..
رئیس دادگاه:..طبق گزارش مسئول اطلاعات باچک کردن تلفن دستی تان موقع حرکت ازتهران تارسیدن به بندرترکمن وازآنجاتاساری چهاربارباخارج ازکشورتماس گرفتین....باکی تماس گرفتین وبرای چی...؟وسئوال مهمتراینکه دستورسرخودآماده باش به کمیته شمال بعدازگفتگوهایتان باتوماج وآخرین تماستان باخارج ازکشورهم بعدازصحبت هایتان باتوماج بوده ....؟?
رفیق حمید:...باکشورآلمان تماس گرفتیم تاباخودرفیق شهرام صحبت کنیم هرچهارباری که زنگ زدیم موفق نشدیم ..کسی تلفن رابرنداشت ..سعی کردیم بارفیق پویان تماس بگیریم نتونستیم...:
رئیس دادگاه به رفیق پویان:توضیح بدین چی شد..؟
رفیق پویان:..رفیق رئیس ..یک ماه قبل رفیق شهرام به من گفتندکه جهت یک ماموریت سازمانی بایدبه کشورآلمان وازآنجابه کشورترکیه سفرکنم تاریخ پروازمن به آلمان به تاریخ اینجادرست صبح روزسوم خردادوعصرهمان روزمن نزدرفقاتوی آلمان بودم.بنابراین حتی اگرتماس هم گرفته باشندکسی نبودکه جواب بدهد.ومهم اینکه طبق دستورکمیته خارج هیچکس نبایدازآن ماموریت خبرداشته باشدجزرفقابیژن -آروین ...-رفیق(مسئول اطلاعات)ورفیق شهرام.وبازطبق برنامه ریخته شده روزهشتم ازآلمان به همراه رفقابه کشورترکمنستان وازآنجابه ترکیه سفرمی کردم...
رئیس دادگاه روبه رفیق شهرام:..رفیق شهرام توضیح بدین چی شدوچه اتفاقی افتاد؟?
رفیق شهرام:..دوماه قبل طبق گفتگوبارفیق آروین ورفیق ...(مسئول کمیته اطلاعات)ورفیق بیژن طرحی ازطرف کمیته خارج ازکشوربه کمیته داخل ارائه شدجهت اجرای طرح - پویان انتخاب وازش خواستیم به آلمان بیادتاجزئیات طرح رابرایش تشریح کنیم تاریخ پروازروزهشتم ازآلمان به کشورترکمنستان بود.روزنهم خردادازترکمنستان مجدداباآروین تماس گرفتم وآخرین جزئیات سفرپویان به ترکیه راتوضیح دادم که آروین به من اطلاع داد:..مواظب باشین مثل اینکه ازطرف وزارت اطلاعات رژیم بوی توطئه ودسیسه ای خطرناک میاد.سریعابابیژن تماس بگیر.گفتم تافردابابیژن تماس میگیرم.شب نهم خردادبامسئول اطلاعات تماس گرفتم که ایشان نیزحرف آروین راتکراروگفتن که به بیژن هم اطلاع دادیم.صبح روزدهم باتوماج تماس گرفتم که اطلاع دادحمیدوسعیدازطرف بیژن اومدن وباکمیته شمال تماس گرفتن وبه همه نیروهادستورآماده باش دادن .آنچه سئوال کردم که به چه دلیل این کارراکردن توماج گفت من هم نمی فهمم چرا؟تاآنکه بابیژن تماس گرفتم .به بیژن گفتم سریعاخودت رابرسون به کمیته ودست به هیچ کاروعملی نزنین...تابازگشت پویان ازترکیه توی ترکمنستان منتظرشدیم تاآنکه شنیدم افراددربعضی ازشهرهاوارددرگیریهاشدن.دیگه نتونستیم صبرکنیم ووقت راازدست بدیم روزهجدهم ازتوماج خواستم که به سرمرزبیادوماراواردکشورکندکه عصرروزنوزدهم ازمرزعبوروهمان شب خودرابه ساری رساندیم.این کل ماجراتاآن شب .
رئیس دادگاه:رفیق شهرام گذشته ازآنکه شاکی هستین ازطرفی دیگرمتهم نیزهستین که بدون دریافت اجازه قبلی ازدادگاه واردکشورشدین.خودتون بهترمیدونین که جرم این عمل یعنی چه؟
رفیق شهرام:..آنچه که درعرض ده روزگذشت باعث شددست به این اقدام بزنم.خوب میدانم که چه جرمی رامرتکب شده ام اماگویابی دقتی یاعجله درعمل یاگرفتن تصمیمات برمبنای خواسته های قلبی توسط یک عده ازرفقا آنهم باداشتن پست وجایگاه مسئولین سازمان - باعث آن شده که هیچ اهمیتی به اصل وجودی سازمان نداده وتنهابامبناقراردادن رفاقت وصمیمیت ودوستی بیش حدحتی قوانین سیاسی وتشکیلاتی راهم زیرپابگذارند.که آغازوشروع چنین رفتاری باعث ازهم پاشیدگی کلیت سازمان میشود.متاسفانه طی ده روزگذشته گویاموضوعی بی اهمیت دردرون سازمان پیش آمده ومسئله ایست عادی وزودگذر.رفقاباگرفتن دستورازبیژن گویادارن به تفریح وتفرج میرن تایک ماموریت سازمانی .قواعدومقررات وقوانین سازمان راپاک فراموش کرده بودندباهررفیق مسئولی که تماس گرفتم هرکدام به نوبه خوداعلام کردندکه می خواستندبه من اطلاع دهند.چه چیزی رامی خواستنداطلاع دهند?که بگویند سعیدوحمیددستورآماده باش راداده اند?آماده باش برای چه ? دربرابرکدام تهاجم ?یک ماه قبل به آروین و..(مسئول اطلاعات)توضیح کامل دادم که چیزی به نام درگیری هابعدازنمایشهای حکومت -درگیری بخش عظیمی ازمردم که موردنظرماهستند نیست .درگیری دوطیف هارشده -درگیری دوبرادرناتنیه که اتفاقابرای چندروزی افسارهدایت این درگیریهادردست سرکردگان حکومته وجهت بهترجلوه دادن نمایش حتی به سرکوب همدیگرهم دست می زنندهیچ کاری نکنندبدون شک توسط نیروهای مسلح شان دست به مانورهائی میزنندکه الان رفقاازآن به عنوان کودتایاشبهه کودتانام می برند.اینکه بدون مجوزدادگاه واردکشورشدم تنهابرای تشخیص یاکشف عامل مخربی به نام شتابزدگی رفقای مسئول نبوده ونیست که طی هفده سال گذشته برعجول بودن رفقای داخل عادت کرده ایم... نه رفیق رئیس ..ورودبدون اجازه من ناشی ازعصبانیت بیش ازحدوجهت تعیین نتیجه نهائی برخوردسازمان باکلیت موضوعاتیست که درجریان است.. تنهایک سئوال ازرفیق حمیدورفیق سعیددارم...شماباشماره تلفن من یاپویان تماس گرفتیدیاباآن سازمان موردعلاقه یتان درآلمان؟افرادسازمان موردنظرتان به شمادستوردادندکه دست به این اقدام بزنیدیاخودتان خواستید کاری رابرای آنان دهیدتا شایدبه اسم آنان تمام مشود؟ .
رئیس دادگاه روبه متهان:رفقا.. جوابتون چیه ؟؟
...سکوت رفیق سعیدورفیقحمید...
رئیس دادگاه :حقیقت داره ...؟آیاباسازمان موردنظرتون تماس گرفتین...؟...
ادامه سکوت رفقا...
رئیس دادگاه :ازکی باآنهادرتماسین...؟؟
رئیس دادگاه:رفیق شهرام ادامه بدین...
رفیق رئیس ...طبق پیش بینیهای کمیته خارج وبراساس طرح وپروژه هائی که برای آینده به مسئولین سازمان ارائه داده بودیم تاباعث تسریع ودقت بیشتردرامراجرای کامل طرح بزرگ بشه ازمدتی قبل حدودادوماه پیش پویان به من اطلاع دادکه یک سری افرادازسازمان ماشروع به ارسال اطلاعاتی کرده اندکه این اطلاعات کاملاسری ومخفی درسازمان بوده که به گروههاوسازمانهای دیگردرآلمان ارسال میشود درحالی که ازآن اطلاعات سری تنهامن و بیژن ورفیق...(مسئول اطلاعات)وآروین وپویان اطلاع داشتیم. اماآن اطلاعات ازجای دیگربیرون آمدمی توانم سئوال کنم که آیاارسال
اطلاعات هم کارشمارفقابوده وسازمان موردعلاقه یتان ازشماخواسته بود؟..
.....سکوت رفقای متهم...
رفیق شهرام :...اینجاآمدم که بپرسم وبدانم چرامی خواستیدبااستفاده ازنیروهای سازمان مابه مشتی دغل بازوشیادوکلاهبردارآنهم توخارج ازکشورکه ای کاش وای کاش وای کاش لااقل اگرآن افراددرداخل بودندحرفی نبودامابراساس کدام اعتمادواعتباری می خواستیدهمه رفقای فدائی رابه قتلگاه بفرستید...رفیق رئیس ...اگربرای جلوگیری ازیک فاجعه جبران ناپذیروپیش گیری ازیک تراژدی غمناک انسانی درسازمان ..ورودمن به عنوان یک جرم به حساب می آیدبرای تقاص وکشیدن جرم حاضرمرئیس دادگاه مخفی :فعلاکه نیازبه بررسی واطلاعات بیشترهستیم بایددراین زمینه حقایق روشن بشه فع دربرخوردباشرایط فعلی وجاری وبااین اوضاعی که پیش آمده به نیروهای
سازمان ............
___________________
نتیجه دادگاه هم تادوروزدیگربه شماابلاغ میشه

No comments: