Friday, February 26, 2010

زندگی نامه رفیق شهرام مسئول کل سازمان مخفی ایران

زندگی نامه رفیق شهرام مسئول کل سچفخا - سازمان مخفی ایران
_______________________
پژواگ-مسئول بخش اینترنتی-تبلیغاتی سچفخا
______________________

رفیق شهرام:متولد ۱۳۴۶- ساری ـ مازندران
رفیق شهرام به ماننداکثرهم نسل های خودبعدازانقلاب باجنبش پیشتازفدائی اشناوازسنین ۱۳سالگی در جلساتی چون جلسات کتاب خوانی برای نوجوانان وجوانان ـ توزیع و پخش نشریات وروزنامه های سازمان چریکهاـ اعلامیه ها ـ ویافعالیتهائی که برای نوجوانان دران زمان تعیین شده بود بویژه شرکت درهیئت های کوهنوردی سازمان شرکت وباایدئولوژی این جنبش اشناوتابحال نیزدرراستای اهداف جنبش پیشتاز فدائی فعالیت میکند.ازسال ۱۳۵۷تا سال۱۳۶۰ دربسیاری ازمراسم هاویادبودهائی که ازطرف سازمان ودرمحلهاواماکنی چون ساختمان هلال احمرساری ـ دانشکده کشاورزی(ابیاری)ـ گروه سرودمحلی رجاـ گروه هنروتئاترـ شرکت وعلی الخصوص بدلیل انکه خانواده ایشان ازخانواده های کمونیست وتعدادی ازاعضای خانواده هم بعدازانقلاب برای جنبش پیشتازفدائی فعالیت وحتی یکی ازاعضای خانواده ایشان نیزازمسئولین وکادرهای رده بالای سازمان چریکهابود.باسازمان اشناوواردجرگه سیاسی جنبش پیشتاز شد.درسال ۱۳۶۲باحملات ددمنشانه ووحشیانه نیروهای فالانژیست وابسته به حکومت ارتجاعی اخوندها-اعضای خانواده رفیق شهرام نیزبه مانندهزاران فدائی دیگردستگیروواردزندانهای جمهوری ننگین شدند.دران سالهارفیق شهرام خودشاهدجنگ ونبردخلق قهرمان ترکمن صحرابه رهبری رفقا:توماچ ـ جرجانی ـ واحدی ـ مختوم ودران سن وسال باتعدادی ازرفقاومسئولین سازمان که بصورت گروهی واردبندرترکمن شدندشاهدصحنه های درگیریهای مسلحانه بین نیروهاوچریکهای فدائی بامزدوران مسلح تیمسارفلاحی جلادبودمنظورانکه درچنین حوادث ورخدادهای سیاسی واجتماعی بااهداف جنبش پیشتازاشناشد.درسن ۱۸سالگی اجباراواردخدمت سربازی ودوران اموزشی رادرپادگان( پرندک) متعلق به لشکربیست وسه نیروهای مخصوص(کلاه سبزها) ودوره تکاوری رادرمنطقه شورابادقم به اتمام رساندودرست درهمین دوران اموزشی بارفقای دیگر چون:رفیق بیژن ـ رفیق حمیدـ رفیق توماچ ـ رفیق اروین ـ رفیق رضاـ رفیق جاویدـرفیق سعیدـ اشناوهمه رفقابعدازاتمام دوران اموزشی به منطقه جنگی کردستان-سردشت -اعزام شدند.ابتدادرگردان ضربت این لشگرـ وسپس درگروهان سوم گردان ۷۴۵تکاورـ وانگاه دربخش شناسائی وسپس درقسمت رهائی گروگان لشکرخدمت کردند.درروزنوزدهم بهمن ۱۳۶۵رفیق شهرام نیزبه مانندرفقای دیگرفدائی دراولین گردهمائی که به مناسبت سالگردنوزده بهمن-روزحماسی سیاهکل تشکیل شده بودشرکت ودرپیدایش سازمان مخفی ایران بارفقای دیگرهمکاری کرد

مسئولیت تشکیلاتی رفیق شهرام:مسئول کل سچفخا- سازمان مخفی ایران
ایدئولوژی:کمونیست
عضویت:عضوفعال جنبش پیشتاز فدائی
محل اقامت:رفیق شهرام ازسال۲۰۰۰ تاسال ۲۰۰۹میلادی درکشورآمریکاوسپس برای مدتی واردایران وتاسه ماه قبل درشهرساری وهم اکنون بطورموقت به همراه رفقای دیگرکادرمرکزی سازمان چون رفیق بیژن- رفیق پویان(مسئول کمیته شمال)-رفیق جاوید-رفیق نیماورفیق جاویدو(من-(پژواگ)-مسئول بخش اینترنتی-تبلیغاتی سچفخا)درکشورتاجیکستان بسرمیبرند
تحصیلات:لیسانس اقتصادوعلوم سیاسی

Thursday, February 25, 2010

درج مجدد مطلبی درموردقبرستان سفیدچاه

گلوگاه جایگاه شورشیان انقلابی


تصویری ازمزارانقلابیون شورشی گلوگاه
---------------------------------------
مطلبی از قبل :
نوشته رفیق پویان مسئول کمیته شمال - مازندران
گلوگاه:شهرمبارزین
سفیدچاه:ارامگاه ومزارانقلابیون ودهقانان شورشی
11/15/2006
شهر گلوگاه شهری که بین شهرهای بهشهر ــ بندرگز ـ وگرگان ودر دل کوههای البرز وجنگل های سرسبز وزیبا وخیره کننده که هر انسانی با مشاهده مناظر طبیعی وسرسبزش به وجد می اید و من معتقدم شاید بی شک وتردید برای خود یک بهشت نیز می باشد . قبرستانی در انطرف جنگل های سرسبز این منظقه وبالای کوه که به زبان محلی ان شهر این قبرستان را ( اسپه چاه ) ویا به زبان فارسی ان راسفید چاه خطاب می کنند . این قبرستان براستی از قدمتی طولانی وتاریخی برخوردار بوده اما بعد از انقلاب مزار بسیاری از تازه مردگان وفوت شدگان وحتی اعدامیان نیز می باشد .
مهمترین مزار هاو قبرهائی که در این قبرستان وجود دارد . متعلق به تعدادی از مبارزین مسلح وجنگجویانی ست که در دوران پهلوی ودربین سالهای هزاروسیصد وبیست تا بیست وچهار ( اگر در مورد تاریخ اشتباهی صورت گرفته است اشتباه از من است و پوزش می طلبم . )بر علیه ظلم وستم فئودالها و زمینداران وزمینخواران ستمگر و خوانین ان دوران قیام مسلحانه انجام داده بودند . نام تعدادی از ان مبارزین مزارحامداسد پور:از طایفه اسدی -رهبروفرمانده این گروه مسلح که توسط مزدوران خوانین دران سالها ترور شد
محمد باقر خادملو :از طایفه خادملوها-یارورفیق صمیمی و همرزم حامداسد پور که بعد از ترور رفیقش - توسط ماموران ساواک ان زمان دستگیروبه مدت هفت سال در زندان بسربردوسپس ازاد شدوسرانجام نیزبا ابتلابه سرطان ریه فوت نمودند. برطبق روایات و گفته های ریش سفیدان و بزرگان این شهر-محمدباقرخادملودردوران زندان باافرادی چون احسان طبری وکیانوری ودر یک زندان دوران حبس خود را گذرانده بود .بعد از ترور رفیقش حامداسد پورمدتی نیز مسئول مبارزین وجنگجویان ان زمان شد
علی اکبر خادملو:(دامادوشوهرخواهرمرحوم محمد باقرخادملو)ازمبارزین مسلح
غلام عسگری : برادرخانم مرحوم محمدباقرخادملو
انوشیروان عسگری :-فرزندمرحوم غلام عسگری. که توسط حکومت فعلی درهمان اوایل انقلاب اعدام شد
___________________________________
تصاویر


گل بابا صیدانلو:کسی که بارها وبارها توسط وحشی های حزب اللهی موجوددر باند کثیف وجنایتکار سیاهجامگان به رهبری اخوند بی حیثیت وبی ناموسی به نام شیخ حسن زاهدی (کسی که حکم اعدام همه اعدامیان مجاهد وفدائی در این شهر ا امضا کرده بود )مورد حمله های وحشیانه قرار گرفت . این رفیق نیز سه سال قبل بر اثربیماری که از ضرب وشتم حزب اللهی های وحشی بدان مبتلا شده بود فوت کردند
______________________________




عزت عسگری :پدررفیق شهیدمجاهدشیردل عسگری .-شیردل عسگری ازرفقای مجاهدی بود که در زمان جنگ توسط نیروهای کثیف اطلاعاتی در منطقه جنوب از پشت به گلوله بسته شد .از جسد این رفیق مجاهد نیز تا بحال هیچ اطلاعی بدست نیامده است
________________________________




مادر فدائی نازخانم عسگری

همسر انقلابی بزرگ محمد باقرخادملو: ومادر خانواده ای فدائی - خانواده ای شناخته شده در شهرگلوگاه :اولین کسی که در دوران انقلاب - اسلحه ژـ۳ را از چنگ سربازان ستم شاهی در جلوی ساختمان شهرداری این شهربه چنگ اوردوتحویل رفقای فدائی داد . تعدادی ازفرزندان این مادرفدائی نیزبعدازانقلاب توسط ماموران ددمنش وکثیف اطلاعاتی دستگیر وروانه زندان های قرون وسطائی شدند . دولت ددمنش اخوندی بعد از دستگیری فرزندان این مادر قهرمان ستم های فراوانی را بر ایشان وخانواده زحمت کشی که تنها از راه کشاورزی زندگی خودرامی گذراندندوارد نمود
_________________________________


انوشیروان عسگری-فرزند غلام عسگری -اولین اعدامی شهرگلوگاه
در سال هزاروسیصدوپنجاه وهشت خانواده ای به نام قلندری و با شهادت دروغ یک مامور ساواک شاه به نام بهرامی - شهیدانوشیروان عسگری دردادگاه فاشیستی ـ مذهبی اخوندهای ددمنش در شهربهشهر اعلام می کنند که عامل تیر اندازی به سمت (قلندری) اقای انوشیروان عسگری میباشد در حالی که تعداد زیادی از شاهدان نیز علنا دیده بودندکه قاتل اصلی قلندری مامور ساواک شاه دربهشهراقای بهرامی میباشدباتمام این مستندات متاسفانه ازطرف دادگاه فاشیستی - مذهبی ملایان وهمچنین باامضای اخوند دجال وبی حیثیت وبی شخصیتی به نام شیخ حسن زاهدی رئیس لمپن هاوچاقوکشان حرفه ای حزب اللهی محکوم به اعدام شد.بعدازخواندن دستورحکم اعدام ازطرف قاضی ساواکی شهردران زمان برعلیه این مامور بیگناه - مردان شهر گلوگاه شورش رااز همان داخل دادگاه فاشیستی مذهبی شروع وبه مدت ۳روزدراین شهردرگیری هایی بین مردم شهر گلوگاه ونیروهای لمپنیسم حزب اللهی وپاساران بی حیثیت مسلح بوجود می اید.

انوشیروان عسگری کسی که براستی بیگناه اعدام شد
______________________________
متن انتخابی
سفید چاه گلوگاه . مظهر شجاعت ومبارزات دهقانی


قبل از خواندن این مقاله عنوان می کنم که بی چون وچرا کمبود ها و کاستی هائی در زمینه تاریخ دقیق ماجراها و حوادث اتفاقات رخ داده شده در این شهر موجود می باشد که این اشتباه از طرف من بوده و امید وارم که اگاهان و مطلعین دقیق از این حوادث در این زمینه مرا یاری دهند .خصوصا مردم زحمت کش وستم دیده شهر گلوگاه .بنابر این باز و مجددا پیشا پیش از همه شما پوزش و معذرت می خواهم

_____________________

بر طبق روایت ها و داستانهای ریش سفیدان و افراد مسن وبسیار قدیمی شهر گلوگاه بیشتر طوایف و قبیله های موجود در این شهر قبایلی مهاجر و از کشور روسیه به این شهر مهاجرت کردند . انطور که از بزرگان و افراد کهنسال این شهر بازگو شده است . بیش از صدیا صد وبیست سال قبل همواره بین ترکمن های ساکن در ترکمن صحرا و مازنی ها بر اساس خصلت های فرهنگی یشان گهگاهی جنگ و نبرد و دراین بین نیز دختران وزنان مازنی ها از طرف ترکمن ها ربوده می شدند .بر اساس تصمیم شاه ان زمان ایران از شاه روسیه تقاضا می شود که جهت جلوگیری از اینگونه جنگ های قبیله ای وطایفه ای . قبیله وطایفه ای جنگجو و شجاع را به این منطقه ارسال کرده تا از هجوم هر دو قبیله جلو گیری بعمل بیاورند . از طرفی نیز شرایطی که برای بسیاری از قبایل و طوایف در کشور روسیه نیز بوجود امده و هر کدام از این قبایل سعی در یافتن جا ومکانی بهتر . خصوصا از لحاظ کشاورزی مجبور به جابجا شدن بوده و به نقاط مختلف کوچ می کردند . در ان زمانها یکی از بزرگان قبیله و طایفه ای و برطبق روایت کهنسالان: شخصی به نام حسین فرهاد رئیس و بزرگ طایفه ای ( که در حال حاضر در شهر گلوگاه به نام طایفه خادملو مشهور ومعروف است ) از سمت روسیه حرکت و مهاجرت را اغاز و در کناره دریای خزر و در منطقه بین بهشهر و بندرگزفعلی به نام گلوگاه اسکان می گیرند . و خصوصا بدلیل وجود خاک حاصلخیز و دشت سرسبز و کوههای جنگلی البرز کوه در این منطقه . در همین مکان به زندگی خود ادمه می دهند . اما در اصل ساکنین اصلی این شهر باز طایفه ایست به نام (کلباد) که در حال حاضر این طایفه نیز مشهور است به طایفه کلبادی نژاد . از همان دوران این دوطایفه در کنار هم و در صلح وارامش به زندگی خود ادامه داده و حتی مواردی نیز منجر به ازدواج بین دختران وپسران از هر دو طرف شد . هر چند که باز تکرار می کنم اطلاعات من در این مورد ناقص بوده و من نیز از گفته ها وشنیده های بزرگان وکهنسالان این شهر می نویسم . زیرا طوایف دیگر چون اسدپور ها ــ مجریانها و صیدانلو ها ووو..... نیز مدعی اند که انان نیز مهاجر می باشند .که امید وارم از عدم اطلاع کافی من در این مورد رنج نبرید . و جهت تفهیم بیشتر همان بهتر که عنوان کنیم قبایل و طوایف موجود در این شهر .
این طوایف به محض اسکان در این منطقه جلوی هجوم دو طایفه درگیر را گرفته و صلحی ابدی را بین ترکمن ها و مازنی ها بر قرار می کنند . و از ان تاریخ نیز نوعی روابط دوستانه و کاملا عاطفی بین انان بر قرار می شود . تا انجا که در بسیاری از مشکلات مخصوصا مشکلات سیاسی و اقتصادی و یا جنگ ونبردهای ناخواسته وتحمیل شده از طرف دیگران به کمک ویاری هم می شتافتند .
در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴وجود افراد و اشخاصی تحت عناوینی چون فئودال وزمیندار وزمینخوار و سرمایه دار که اکثریت انان از دستگاه حکومتی شاه ایران تغذیه کرده و به عناوین مختلف باعث اذیت وازار کشاورزان ودهقانان این منطقه می شدند . و از طرفی نیز افرادی چون حامد اسد پور از طایفه اسدی ها و یا محمد باقر خادملو ـ اکبر خادملو ـاز طایفه خادملو ها ـو یا افرادی به نام فاضلی ـ اسماعیل عظیمی که گویا دوران خدمت سربازی خود را می گذراندند با جریانات سیاسی ان زمان چون حزب توده اشنا و حتی در دوران خدمت نیز با سرقت اسلحه و فشنگ به منطقه گلوگاه برگشته وبه فرماندهی حامد اسد پور ومعاونت محمد باقر خادملو بر علیه خوانین و فئودال های ستمگر و مفت خور و سربازان مسلح شاه قیام مسلحانه کرده و به مدت بیش از شش ماه در همان جنگل های البرز کوه به جنگ های پارتیزانی می پردازند .سیستم پلیسی و تا دندان مسلح شاه به کمک فرماندهان نظامی ومزدوران خوانین وفئودال ها و جاسوسان محلی در وقت مناسب که حامد اسد پور را که(گویا ) برای دیدن خانواده خود وارد شهر شده بود . ترورکرده و حتی در این ترور گلوله ای نیز به دست خواهر حامد اسد پور اصابت می کند .داستان وروایت در مورد شیوه ترور این انقلابی بزرگ فراوان است . اما بر طبق گفته ها وشاهدین عینی یعنی ریش سفیدان و بزرگان ان زمان گویا دوست صمیمی ورفیق همیشگی این انقلابی یعنی محمد باقر خادملو نیز در منزل خود وبرای دیدن خانواده خود رفته بود که ایشان ودیگر رفقای مسلح اش به محض شنیدن صدای شلیک گلوله همگی خود را به منزل حامد رسانده و ایشان را غرق در خون می بینند . همرزمان حامد نیز جهت انقام گیری از این نقشه وتوطئه دولتی در همان (روز ویا شب)تعدادی از سربازان مسلح دولتی را نیز به هلاکت می رسانند . اما چیزی که در این میان مشهود بوده واست شهید حامد اسد پور به عنوان رهبر جنبش دهقانی گلوگاه عاملی بود در جهت تحکیم و اتحاد و وحدت طوایف موجود در این شهر و حتی منطقه .
بعد از انقلاب بیست دو بهمن نیز تنها سازمانی که بیاد ونام این انقلابی بزرگ مراسمی باشکوه و دیدنی وجذاب به اجرا در اورد . سازمان چریکهای فدائی خلق ایران بود . که به مناسبت درگذشت وسالروز ترور این انقلابی مراسمی با شکوه که با تصاویر و عکس های مختص مبارزین مسلح انهم در داخل جنگل های البرز اذین شده و گروه سرود رجا متعلق به این سازمان نیز نواری بیاد ماندنی تحت عنوان ( حامد ) را بوجود اوردند که این ترانه سرود تا سالهای سال زمزمه اکثریت مردم این شهر بود .
دوستان وهمرزمان این شهید کبیر به صرف انکه ( حامد ) مدتها در جنگل های سرسبز ان منطقه مخفی و به جنگ با خوانین وفئودالها مشغول بود . بعد از مرگش جسد اورا درگورستان وقبرستانی به نام ( اسپه چاه ) سفید چاه دفن کردند . و سنگ روی مزار وقبر حامد نیز یکبار توسط گروه تبهکاری به نام سیاهجامگان و بدستور اخوند حسین زاهدی تخریب شد که باعث عصبانیت طوایف موجود در این شهر شد . مردم گلوگاه به صرف روابط عاطفی که با مردم ترکمن صحرا داشتند . در جنگ مسلحانه ترکمن صحرا بر علیه حکومت فعلی . به کمک انان شتافته و حمایت کرده بودند . ترور و به قتل رسیدن رهبران ترکمن صحرا نیز به مانند ترور حامد اسد پور اکثر مردم این شهر را عزادار و داغدار کرد .
در طی دوران بعد از انقلاب نیز بر سرکمبود اب کشاورزی جهت کشت سالیانه شالی وبرنج منطقه و تقسیم ان با یکی از روستاهای اطراف . شورشی در این شهربوجودامد بطوری که استاندار مازندران مجبور به گسیل کردن بیش از سه هزار نیروی ضد شورش به شهر گلوگاه شد . اما چون با جمعیت و شورشیانی بیش از بیست هزار نفر مواجه شده بودند .سریعا ان شهر را ترک کردند .
بعد از انقلاب نیز بهترین استادان ومعلمین خصوصا معلمین فیزیک وریاضی و هندسه و علوم طبیعی از مدارس و دبیرستانهای این شهر اخراج و به قول ( ددمنشان عقب مانده تاریخی بی فرهنگ و بیسواد و مسئولین حکومتی ) پاکسازی شدند . تعدادی از بهترین جوانان و مهربانترین و دلسوزترین افراد این شهر تحت عناوین مختلف سیاسی اعدام ویا تیربازان شدند . که مزار انان در قبرستان کوچکی به نام امام علی موجود است . ( روبروی رستوران اکبر جوجه .)
اما مردم این شهر به احترام وجود مزار حامد اسد پور در گورستان سفید چاه . همه رفقا و دوستان وهمرزمان این مبارز ازادیخواه را بعد از فوتشان در این گورستان دفن می کنند . مزار مرحوم محمد باقر خادملو رفیق ویار نزدیک حامد اسد پوروهمسر ستمدیده وزجر کشیده و زحمتکش محمد باقر : مرحوم نازخانم عسگری ـ اکبر خادملو ـ غلام عسگری و دیگر مبارزین مسلح ان زمان نیز در این گورستان دفن شده است .
این قبرستان مظهر مقاومت وپایداری و مبارزات جسورانه و سمبل شهامت بزرگان این شهر است و یادگاریست که بر این گنبد دوار خواهد ماند . زیرا هرکس که وارد محوطه این قبرستان بشود نا خود اگاه با گذشته وتاریخ سراسر و مملو از حوادث و اتفاقات و مبارزات قهرمانان واقعی این شهر سخن خواهد گفت . اخیرا برطبق خبری که تعدادی از جوانان این شهر ارسال کرده اند جوانان این شهر با سازمان مخفی جوانان رابطه برقرار کرده و اعلام امادگی کرده اند که حاضرند برای پایان دادن به ظلم وستم بیش از حد وارده از طرف حکومت فعلی بار دیگر به مانند قهرمانان و رهبران سیاسی شان اسلحه بدست گرفته و مبارزه کنند . بهمین دلیل هرگز وهرگز مبارزه مردم این شهر تمام و قطع نخواهد شد. دیگران کاشتند و حال جوانان امروز این شهر درو می کنند .زیرا این یک خصلت و منش نهفته در نطفه و نژاد این طوایف است که با دیدن زور وستم بلافاصله مسلح می شوند . و مقاومت وایستادگی در مقابل هر نوع ظلم وستم در درون انان (ژنتیکی ) می باشد . و این خبر نگار و عکاس ما چه راحت و بی سروصدا و خاموش
از کنار چنین (گنجینه ای ) رد شد

________________________


سنگ قبرهاي محرابي گورستان تاريخي سفيد چاه، داراي تصاوير نمادين ايراني است كه مفاهيم پيچيده زندگي، مرگ و رستاخيز را در خود نشان مي دهد. گورستان سفيد چاه در بخش «يانه سر» استان مازندران واقع است. اين بخش محل اتصال استان هاي مازنداران، گلستان و سمنان است.كهن ترين سنگ مزارهاي اين گورستان به سال 830 ه.ق باز مي گردد.


http://satyar.ir/archives/042490.html#more

_________________________


یادونام همه مبارزین وشجاعان شهرگلوگاه گرامی باد

پویا ن11 /15/2006

جنبش مقاومت بلوچستان

بدینوسیله جنبش مقاومت جندالله به اطلاع عموم مردم بلوچستان و ایران می رساند که پس از حادثه جانکاه دستگیری رهبر جنبش ، کمیته مرکزی جنبش طی نشستهائی با تمامی اعضا و متحدین جنبش ، موضوع جانشینی وهمچنین مسئولیت اجرائی جنبش را درغیاب رهبر مورد بررسی قرار داد وامروزدرنشست نهائی واخیر به اتفاق آرا وبا موافقت همه اعضای جنبش و همچنین با موافقت همه متحدین حاج محمد ظاهر بلوچ به عنوان جانشین امیر عبدالمالک انتخاب شدند وهمه مبارزان با ایشان درراستای آرمانها واهداف والای امیرعبدالمالک بیعت نموده وپیمان نبردتامرگ بستند.

Wednesday, February 24, 2010

رئیس جمهورپخمودعنتری نژاد واستقبال مردم بیرجند


دراین استقبال پرشوروپرحرارت پانصدوپنجاه عنترنژادحضورداشتند.همانطورکه درفیلم عیناًمی بینید


کمیته شمال - ببرهای مازندران:

دردفاع از چریکهای مسلح بلوچستان

____________________________

ببر های مازندران در تلافی وپاسخ به بی شرمی هاوگستاخی های حکومت ننگین آخوندی و وزارت نجس و کثیف اطلاعات درامرآدمربائی وگروگانگیری رفیق عبدالمالک ریگی فرمانده چریکهای مسلح بلوچستان - دست به عملیاتهاو واکنشی شدیدوتلافی جویانه خواهدزد.کمیته شمال - ببرهای مازندران دراین عملیاتهاتعدادی ازماموران وجاسوسان و کارمندان وابسته به سازمان بی اصل و نسب سی - آی - ای رادرکشورهای ایران - پاکستان - ارمنستان - ترکمنستان و آذربایجان روسیه -و-دههامامورنجس وبدنام وابسته به وزارت نجس اطلاعات آخوندی رادراستانهای شمالی ترور انقلابی وتعدادی ازمسئولین کلیدی وابسته به دربارعلی خامنه ای را به گروگان خواهد گرفت .شادی وشادمانی مسئولین حکومت ننگین اسلامی به عزائی مبدل خواهد شد که تاریخ ننگین اسلام تابحال به چشم خودندیده است.همراه بااین عملیاتها - سازمان مخفی ایران به توسط کمیته خارج ازکشور -تعدادی ازسفیرتروریستهای ددمنش درلانه های جاسوسی وتروریست پرورمتعلق به حکومت نجس اسلامی راباحمله ها و یورشهای چریکی - نظامی به جهنم ارسال خواهند کرد .


گروگان به ازای گروگان - اسیر درقبال اسیر - و - خون در برابر خون

Saturday, February 20, 2010

فیلم :-پيشمرگان کومه له


http://www.youtube.com/watch?v=N_CIbLcGbdA&feature=related

بایادهمه رفقای رزمنده کمونیست درجنگ قهرمانانه کردستان

_______________________

کمونیستهای قهرمان دالاهو - کردستان سال
۱۳۶۳
_______________________________________


تقدیم به همه کمونیستها ومارکسیستهای انقلابی ورزمنده

به یاد چریک فدائی خلق: رفیق صفائی فراهانی


١٣١8در تهران متولد می شود.پس از تحصيلات ابتدائی وارد هنرستان صنعتی تهران می شود.در دوران تحصيل در هنرستان صنعتی، در چاپخانه کار می کند.در هنرستان صنعتی از همان سال اول با سعيد کلانتری آشنا می شود.به همراه اسکندر صادقی نژاد، جلیل انفرادی و سعید کلانتری گروه کوهنوردی کاوه را به وجود می آورند1342پس از پايان تحصيلات خود در هنرستان صنعتی، ه کار تدريس در هنرستان ساری مشغول می شود.در همین سال با عباس مفتاحی آشنا می شود1345از طريق سعید کلانتری با گروه جزنی تماس می گیرد.در دانشکده علم وصنعت در تهران تحصيل کرده و مهندس می شود.

http://19bahman.net/biography/bio_safaee_farahani.htm

به یاد چریک فدائی خلق: رفیق حمیداشرف



خانه مهرآباد جنوبی پس از درگيری هشتم تيرماه ۱۳۵۵

________________________________

Friday, February 19, 2010

سگ گزمه های(اقلیتی )درایران

این چگونه سازمان سیاسی مخالف حکومت است که عامل نفوذی خودرا لو می دهد
خودبخوانید حدیث مفصل ازاین مُجمر ناگرامی
حادثه سازان گاپیلون
تماس با عامل نفوذی سازمان اقلیت درتهران

۰۰۹۸۲۱۸۴۶۹۳۹۲۲


http://www.peykeiran.com/userfiles/file/kar567.pdf

درج یک گفتگو :- مطالبی ازقبل:

سازمان مخفی ایران اززبان اعضای کادرمرکزی

مصاحبه رفیق پویان مسئو ل وبلاگ عصراهانت وخیانت با رفیق البرز ازمسئولین رده بالای سازمان مخفی ایران
تاریخ مصاحبه بیستم نوامبر 2006 :- چهارسال قبل:

_______________

رفیق پویان:

با توجه به رویداد ها ورخداد های مهمی که بعد از انقلاب بیست ودوم بهمن ماه که منجر به سقوط سیستم دیکتاتوری ـ نظامی شاه شد. بسیاری از نیروها و گروههای سیاسی نیز هرکدام با ایدئولوژی ها و تفکرات مختص خود وارد حیات سیاسی جامعه ما ایران شدند. اما از دیدگاه نگارنده این مطالب شاید تنها نیرو وجریان سیاسی که توانست نقش اساسی و پایه ای خود را در درون دل و روح خلق ستم دیده ایران تاثیر پذیر سازد جنبش پیشتاز چریکهای فدائی خلق بود. جنبشی که در نهایت : خلق قهرمان ایران هنگامی که برای ازادی زندانیان سیاسی ـ درب های زندان مخوف اوین را گشودند با دیدن اولین رفقای چریکهای فدائی وزندانیان سیاسی علنا واشکارا فریاد بر اوردند که:
به چریکهای فدائی خلق اعتماد کنیدواسلحه ها را بدست چریکهای فدائی بدهید .اما به مجاهدین خلق اصلا اعتماد نکنید. هرگز وابدا:
(توضیح ): من(ویسنده این وبلاگ ).خود شاهد این صحنه ولحظه ازادی زندانیان سیاسی از زندان مخوف ستم شاهی اوین و همچنین شاهداین فریاد خلق قهرمان ایران بودم.) واین گویای روشنفکری و دید باز یک ملت نسبت به جنبشی بود که سالهای سال با دادن صدها چریک شهید.ازادی ایران را رقم زده بودند.وبه اعتقاد من شاید همین فریاد خلق برای جنبش پیشتاز فدائی به عنوان یک تشکر ملی کافی بود.و می بایستی بر دستان زحمت کش این خلق ستمدیده نیز بوسه ای از عشق و مهربانی می زد.......

چریکهای فدائی چه کسانی بودند وهستند ؟

تاریخ مبارزات سیاسی سرزمین اریائی مان ایران .این سرزمین کوروش کبیر ـ اولین بنیانگذارمبانی حقو.ق بشر همواره نشان داده است که کشور عزیز مان ایران ازوجود مبارزان وشجاع دلان راستین وجنگجوی ایرانی حال چه برای ازادی ایران عزیز از یوغ اشغال بیگانگان یا ایستادگی ومقاومت در برابر ستم های مضاعف شاهان وپادشاهان ستمگرداخلی هرگز وهرگز وهرگز نه تنها خالی وتهی نبوده بلکه بسته به شرایط زمانی و مکانی وسیاسی ــ افراد واشخاصی سر موقع قد علم کرده وبا گرد اوری مبارزان وجنگجویان شجاع ایرانی در مقابل تک تک ان قلدر صفتان دست به مبارزه مسلحانه واستقامت ومقاومت زده اند و می زنند .
شاید تاریخ ایران زمین هرگز موجودی وحشی تروددمنش تر از جمهوری ننگین وکثیف اسلامی رابه چشم خود ندیده است و نخواهد دید. انچه که این جمهوری ددمنش بر سر یک ملت اوردوشاید ان رفتاری که مرتجعین عقب مانده و بی شرم وحیا با یک ملت کردند : حتی حیوانات وحشی نیز بر یکدیگر روا نداشتند .

گذشته از مقاومت ها واستقامت های گذری ومقطعی که بسیاری از ایرانیان شجاع دل چه در میدان های نبرد مسلحانه وچه دردرون زندان های قرون وسطائی جمهوری زندان ها از خود نشان دادند و می دهند باز نام واسم سازمان چریکهای فدائی خلق ایران بعنوان سمبلی از یک جنبش خلقی ومیهنی بر تارک میهن تحت ستم ما درخشیده ومی درخشد.ومتاسفانه در طی سه دهه اخیر نیز این جنبش باز با خیانت ها و نارو زدن های نامردانه مشتی فرصت طلب و اپورتونیست سیاسی مفت خورمواجه شد وهنوز نیز اینگونه طفیلی های خون اشام به چنین خیانت های خود اد امه می دهند .خائن های سیاسی چون فرخ نگهدار ها ـ علی کشتگر ها ـ عباس توکل ها و حسین زهری ها ویا پس مانده های سیاسی از پساب خائنین همیشگی ........

______________________

.رفیق البرز:

....ج:....علت اصرار وپافشاری ما در امر فعالیت های کاملا مخفی یکی ظهور ورشد ونموهر روزه نیروها و گروههای جدیدمافیائی تبهکار وخطر ناک از درون جمهوری ننگین بود .نیروهای تروریستی وادم کش ـ انصار وحزب الله ـ وزارت اطلاعات ـ باند های خطر ناکی چون باند سعید اسلامی ـ باند های ادم ربائی ــ وگروههای تندرو فالانژیست ویا چماقداران ارتجاعی .واز همه مهمتر نیز این یک تجربه تلخ وناگواری برای ما بود که بسیاری از رفقای فدائی که چه کشته شدند وچه گرفتار تورهای امنیتی ویا زندانی شدند اکثریت انان متاسفانه قبل از ان بصورت علنی واشکار درخیابانها و کوچه ها ومیادین شهر ها فعالیت می کردند و نیروهای ارتجاعی نیز براحتی انان را شناسائی ومتعاقبا نیز شکار انان اسانتر ووراحتر بود.در حالی که ما اصرار می کردیم نباید و به هیچ وجه کسی شناسائی ویا دستگیر شود. پافشاری ما بر این بود که اصولا دشمن نباید بداند که چگونه واز کجا ضربه می خورد. نباید حتی کوچکترین اطلاعی از شیوه فعالیت های سازمان داشته باشد .سازمان می بایستی با حد اقل امکانات بیشترین ومفید ترین ضربه های سیاسی ـ اقتصادی و حتی از لحاط نیروی انسانی نیز به نیروهای دشمن وارد کند. نفعی که ما با مبارزه مخفی می بردیم .حفظ امنیت های جانی رفقا بود . تا انجا که حتی مدعی می شدیم با کار مخفی به هیچ وجه کشته ای نخواهیم داد .سازمان مخفی راتشکیل دادیم که به دشمن ضربه بزنیم نه اینکه ضربه بخوریم .وباید بگویم که فعالیت سازمان به حد وحدود مشخصی نیز ختم نمی شد .بعد از اعلام موجودیت کمیته مرکزی تشکیل شد .کمیته شمال ـ مازندران به همت همین رفیق شهرام پای گرفت ـدر سال ۱۳۷۳ رفیق شهرام به کمک رفقای خود حتی تصمیم به اجرای یک عملیات چریکی می گیرند

______________________

متاسفانه هزاران نفر از این رفقای فعال بدلیل فعالیت های علنی در سطح شهرها براحتی شناسائی و قابل تشخیص حتی قابل تشخیص در هویت اصلی یشان از طرف پس مانده های دستگاه جاسوسی ساواک شاه وخمینی می شدند . در این زمانها نیروهای سیاسی ودر این بین جنبش پیشتاز فدائی در تلاش برای رسیدن به یک سری از اهداف جنبش به فعالیت های سراسری وعلنی دست زده بود واز طرفی دیگر نیز نیروهای ارتجاعی پابپای فعالیت این نیروها سعی در ایجاد یک نیروی مخوف و با استفاده از تجارب دستگاه جنایت کار ساواک شاه خائن تلاش می کرد تا از بین لمپن ترین ـ جنایتکارترین وبی ترحم ترین وتبهکارترین قشر موجود در جامعه برای خود نیروهای مافیائی ـ حرفه ای را بوجود بیاورد.منظور اینکه بسیاری از سازمانها ی سیاسی .حتی سازمان چریکها نیز به هیچ وجه حاضر نبود این را به خودبقبولاند که بطور اهسته و سیستماتیک وخودخواسته ومتاسفانه نیز ناشیانه(خود) را قربانی باندهای تبهکار و جنایتکاران حرفه ای وابسته به خمینی ددمنش می کنند و یا خواهند کرد .سازمانها بصورت علنی واشکارا همه نیروهای خود را حتی در مواقع غیر ضروری و بی دلیل وبی مورد وارد خیابانها کرده تا فعالیت کنند در حالی که درست برعکس رفتار های تشکیلاتی این سازمانها ـ واز طرفی دیگر نیروهای ارتجاعی به همت سران مرتجع تر از خود ـ از این سازمان ها پیشی گرفته و نیروهائی را گرد خود دراورده وبرای خود باند های مافیائی خطر ناک راایجاد می کردند .متاسفانه شیوه فعالیت نیروها نیز بصورت انفرادی و تا دو یا سه نفر نیز محدود نمی شد . در بسیاری مواقع حتی بیش از ده نفر ویا بیست نفره وارد معرکه می شدند .وبدین صورت کار نیروهای ارتجاعی را راحتتر واسان تر می کردند . وهمانطور که همگان دیدیم بعد از شروع عملیاتهای مافیائی از طرف ددمنشان اسلامی اگریکی از رفقا دستگیر می شد پشت بند ان تا پنجاه وگاها نیز صدها نفر دیگر لو رفته و روانه زندان ها می شدند
_________________

موضع های سیاسی وایدئولوژیکی سازمان ما مشخص است باید بگویم اولا سازمان بطور (خاص) وتا زمانی که جمهوری ننگین وجود دارددفاع از ایدئولوژی کمونیسم ومبارزه برای رسیدن به یک جامعه سوسیالیستی رادر درون سازمان قبول دارد .واین مختص سازمان می باشد .دوما برای سازمان درحال حاضر ـ ازادی کامل ایران از یوغ ستم های فاشیستهای مذهبی ـ برقراری یک سیستم کاملا دوموکراتیک ـ وضع وپیاده کردن قوانین کامل مندرج درمنشورهای جهانی و بین المللی حقوق بشر بصورت وشکل (عام) دارد.اعتقاد به ان داریم که برای رسیدن به یک جامعه سوسیالیستی میبایستی ابتدا زمینه های دوموکراتیزه شدن جامعه راپیاده کنیم واین زمینه نیز تا زمانی که ازادی کامل بر جامعه حکم فرما نباشد هرگز میسر نیست.
_______________________________
متن کامل مصا حبه بزودی دروبلاگ کمیته شمال - ببرهای مازندران

Tuesday, February 16, 2010

کمیته شمال -ببرهای مازندران





کمیته شمال -ببرهای مازندران

کمیته شمال کمیته چریکی -نظامی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران بوده که باحکومت نجس وننگین اسلامی -آخوندی مبارزه مسلحانه میکندوتنهاراه نابودی این حکومت ازبیخ وبُن ورهائی کامل خلق ستمدیده ایران ازچنگ وحشی های دینی -اسلامی ورسیدن به آزادی بی قید وشرط -مسلح کردن همه رزمندگان راه آزادی وجنگ مسلحانه دانسته وبه عنوان پیشگامان ورهروان واقعی جنبش پیشتازفدائيان خلق ایران برای به ثمررساندن آرمانهای والای سوسیالیسم جهت دست یابی به جامعه مقدس وپاک کمونیستی تلاش وکوشش میکند.


زنده بادکمونیسم ایران زمین

مرگ برحکومت نجس وننگین اسلامی -آخوندی

تنهاره رهائی جنگ مسلحانه ست

برای نابودی سریع وکامل حکومت ننگین ونجس دستاربندان آخوندی بدست پرتوان چریکهای مسلح فدائی وببرهای مازندران جنگ مسلحانه درراه است
برای مبارزه مسلحانه وسراسری آماده شوید

_____________________________
آدرس ایمیل جهت تماس باکمیته شمال -ببرهای مازندران

komitehyeshomal@yahoo.com

Monday, February 15, 2010

درج یک مقاله ازرفیق البرز-مسئول کمیته خارج ازکشورسازمان مخفی ایران

توضیح :

این مقاله چهارسال قبل نوشته شده وقبلا نیزدروبلاگهای سازمان درج شده بوددرآن زمان دریک اشتباه چاپی - خوانندگان وطرفداران وبلا گ عصراهانت وخیانت این مقاله را ازطرف رفیق پویان انگاشته بودندکه گویارفیق پویان این اشتباه اسمی راتصحیح وعذرخواسته بودند . مادراینجا باردیگراین مقاله که توسط رفیق البرزنوشته شده است رادرج می کنیم

____________________________

چه باید کرد ؟
1/02/2006

بیش از بیست و هفت سال از عمر ننگین حکومتی می گذرد که جز قتل و کشتار و بگیر وببند و شکنجه و اعدام وتیر باران های گروهی و تجاوز به ناموس و حیثیت مردم ستمدیده و نابودی کامل کشور و تخریب و دزدی های کلان و به حراج گذاشتن سرمایه های ملی و ثروت این سرزمین حاصل دیگری نداشته و ندارد . بی شک اگر چنین حکومت فاسد و قلدری در هر سر زمین دیگری وجود داشت مردم ان سرزمین یک شبه بساط ان را زیرو می کردند . در تاریخ سیاسی ایران نیز چنین دگرگونی بوقوع پیوست .دوران ستم شاهی که بعنوان ببر کاغذی و مزدور امپر یالیسم جهانی انهم با وجود دم ودستگاههای پلیسی و نظامی خود که به شکلی ناهنجار لوله اسلحه های ساواک و ارتش را به سمت مردم ستمدیده ایران نشانه می رفت ؟ تا با قلدری ( بی منطق ) خود ثروت ها و سرمایه های ملی رادو دستی تقدیم استعمار پیر و دولت های امپریالیستی بنماید . و با ایجاد شرایط خفقان و اختناق وسرکوب نیروهای اگاه و مبارز کشور بتواند بقای ستم شاهی خود را تضمین کند . در چنین شرایطی اصیل ترین ازادیخواهان و مبارزین راستین با بدست گرفتن اسلحه و مبارزه مسلحانه توانستند بساط چنین دیکتاتوری را از بیخ و بن برکنند . زیرا این اصل به عنوان یک عمل در ذهن و وجود انان جایگزین شده بود که :( هیچ مرگی بدتر از ان نیست که انسان سنگر بگیرد . در سنگر بماند و شلیک نکند .)تئوری که بسیاری از نیروهای سیاسی خصوصا مدعیان از طیف فدائی با وجود شرایط اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه فلک زده ایران انهم به مراتب بدتر از دوران ستم شاهی ( دچار و مبتلا ) بدان شده اند . با این تفاوت که نه تنها سنگر نگرفته اند .؟ نه تنها نمی توانند شلیک کنند ؟ که پرچم سفیدرا جهت تسلیم کامل به دشمن بلند کرده اند . رهبران سیاسی ما در هیچکدام از سخنان خود هرگزمبارزه مستقیم با دشمن را رد نکرده هرگز عنوان نکرده اند که در صورت ناتوانی در امر مبارزه خصوصامبارزه مسلحانه پرچم سفید را جهت تسلیم بلند کنید . زیرا اگر چنین بود . چه لزومی داشت که جانشان را فدا ی ارمان هایشان کنندوخون پاکشان توسط دشمن تا دندان مسلح بر زمین ریخته شود؟ امروز مدعیان سیاسی ما با وجود شرایط سیاسی و اجتماعی به مراتب بدتر از دوران شاه انهم با گذشت بیش از بیست وهفت سال از عمر نکبت بار این جمهوری ننگین نه تنها عمل مثبتی برای مردم ستمدیده و تحت سیستم دیکتاتوری و فاشیستی ــ مذهبی حاکم بر ایران انجام نمیدهند ؟ که در امر مبارزه مستقیم و رودرو با دشمن بربر منش ( وقت مبارکشان) را بی جهت تلف میکنند . بر عکس رهنمود های رهبران سیاسی ما بیشتر به بقای ( زندگی شخصی ) خود و خانواده یشان می اندیشند تا ایجاد یک جو و اتمسفرمبارزه اجتماعی در جهت دست یابی به ازادی و نجات مردم ستمدیده ( که پیشکش شان )  حتی نجات طبقه کارگر و دهقانی که در شعار ها و سخنرانی ها ونوشتجات چندین ساله خود ( دم ) از ان می زنند ؟ اگر از وراج ترین و حراف ترین سازمان ها و احزاب( مثلا ) سیاسی چون حزب کمونیست کارگری ( حکمتیسم ) و یا مدعیانی انچنانی سئوال کنیدکه در طی این دوران کدام کارگر و دهقان زحمت کش را از چنگ ستمهای مضاعف این جمهوری ننگین نجات داده اید ؟ نه تنها هیچ پاسخ روشن و مثبتی دریافت نخواهید کرد ؟ که به مانند ( بت پرستان ) ومقلدان بی چون وچرا -کاغذ پاره هائی به نام ( دنیای بهتر ) کسی را نشان می دهند ؟ که خود ان شخص نه تنها هیچ گام مثبتی جهت نجات حتی (پرولتاریای مورد نظر لنین ) برنداشت ؟( که هیچ )؟ باان شعار های پر طمطراق و بی عمل خود. نام ( جنبش کمونیستی ایران ) را در کوچه و برزن و کوی وروستاو کارخانه ها و کارگاههای مملو از ( زحمت کشان و ستمدیدگان ) این مرز و بوم بد نام و بی حیثیت کرد؟ طیف های فدائی موجود در ( حاشیه ) و مدعی ترین و شعار دهنده تر از همه که بیش از دو دهه شعارجنگ مسلحانه و نبرد مسلحانه را به خورد ان چند هوادار و طرفدار ( خارج نشین ) خود می دهد ؟ اگراز انان سئوال کنیم که در طی گذشت مثلاهمین پنج سال گذشته چند تا گلوله و ( فشنگ ) به سمت نیروهای تا دندان مسلح وابسته به جمهوری ننگین اسلامی که شما را با قلدری و زور به ( حاشیه ) راندو امروزه جز گردو غباری از اسم و نام و ارم شما در ( سراسر ) ایران چیز دیگری بر جای نمانده است؟ یااگرسئوال کنید که در امر نجات طبقه کارگر مورد نظر رهبران سیاسی خودتان چه عمل مثبت و یا گامی کوچک بر داشته اید ؟ با پر روئی کامل سیاسی اراجیف و کاغذ پاره های نوشته شده خودرا به عنوان (رهنمود طبقه کارگر ) به شما هدیه خواهند دادو با فریب خود سالهاست که به بقای خودتلاش می کنند . ودر طی این روند- بدلیل عدم اشنائی و شناخت دقیق انان از ( حال و روز کارگر و دهقان بیچاره و فقیر ) و از همه بدتر جهت حفظ منافع شخصی و خصوصی خود در مبارزه جدی با این جمهوری ننگین - پرچم سفید را به عنوان تسلیم ابدی بلند کرده اند. بنابراین هرگز نباید فریب شعار هایشان را خورد .زیرااکثریت اینگونه احزاب و سازمان های سیاسی مدعی ( از جنبش واقعی ) میلیاردها کیلومتر عقب مانده اند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جنگ مسلحانه و رد تئوری بقا

در عصر حاضر که دستگاه های پلیسی ــ نظامی ــ نیروهای تا دندان مسلح سرکوبگر ــ لمپنیست های مذهبی و دینی ــ نیروها و گروههای مفت خور وابسته به دستگاه اخوندیسم و شبکه های خطرناک وتبهکار مافیائی و..... انهم تحت کنترل کابینه ای مملو از تروریستهای حرفه ای و به دستور کامل بزرگ عمامه بسر ها و خرافه پرستانی چون علی خامنه ای و با اسم ونام ( دین ومذهب . این براستی افیون توده ها ) هر روز بهتر و به مراتب بیشتر بساط امپرا طوری تروریسم راگسترش داده و با نیروی چماق و اسلحه و اعدام و تیر باران و تجاوز به دختران جوان و نابودی سیستماتیکی طبقه کارگر و دهقان ( قابل توجه حزب کمونیست کارگری بسیار مدعی ) و یا با شارژ کردن مشتی مزدور بی اصل و نسب و بی هویتی که هنوز نوکری و چاکری خانواده های بزرگ اخوندی را بعمل می اورند و با ارسال انان به دنیای اینتر نت جهت( مثلا ) مبارزه فرهنگی و اشاعه مزخرفاتی به نام دین و دینداری -هر روز بر قدرت و اقتدار خود افزوده و دهن کجی بزرگی را به سیاسیون و مدعیان مبارزه مسلحانه (در خارج از کشور )نشان می دهند ؟ در عصری که در جلوی دیدگان همین مدعیان بی پرنسیب جمهوری خواهان و دمکرات منشهای کراواتی و سلطنت طلبان منقل و وافوربدست و سوسیالیست های فوکول کراواتی و خائنین دیروز به طبقه کارگر و مخالفین وراج امروزی چون حزب کثیف توده و اکثریتی های بی هویت و انگل صفت و حزب ک .گ ب ای حککا . وسازمانهائی از طیف فدائی و نیروهای اخوند منش و مذهبی مجاهدین که رهبری انان جز به فکر زن وزنبارگی وتعویض زن و تبلیغ دین و( جملات عربی )و.....به فکر چیز دیگری نیست و نیستند ؟ دستگاه حاکمه وفاشیستی مذهبی ملایان هر روز کارگری را به زندان - مال و اموال دهقان بیچاره ای را به یغما- جوان مبارز و حق طلبی را به طناب دار- دختر جوان و دانشجو راابتدا تجاوز جنسی و سپس به اتش -اعتصابات واعتراضات بر حق فقیر ترین و ضعیف ترین قشر موجود در جامعه را با شلیک گلوله ونارنجک -زندانیان بیگناه را الوده به سیتسم فاشیستی مذهبی خود انهم با شکنجه های شدید فیزیکی و روحی وبا قلدری تمام -اثار تاریخی و فرهنگی کشور و در اینجا حتی با بی شرمی تمام بر مزار رهبران سیاسی همین مدعیان فداعی و مجاهد سوسول منش نشسته در خارج از کشور تعرض و قصد تخریب را کرده و وجب به وجب خاک ایران عزیز را به شیخ وشیوخ عرب فروخته ....همه این اعمال سالهاست که در برابر دیدگان این مدعیان بی پرنسیب سیاسی بوقوع می پیوندد و در عوض از طرف وراجان سیاسی مان جز شعار و حرف و سخن و ناله و وزاری عکس العمل دیگری مشاهده نمی شود تازه با ناتوانی کامل پرچم سفید شان را به علامت تسلیم کامل بلند کرده اند تسلیمی که رهبران سیاسی ما همواره بر ان تا کید و مبارزین را از ان بر حذر می کردند ....
.در حال حاضر که کارگران زحمت کش میهن و دهقانان فقیر سر زمین مان پا بپای جنبش واقعی و مردمی به مبارزه ای همه جانبه و فراگیر بر علیه فاشیسم مذهبی دست زده اند . وظیفه هر چریک فدائی وهر انسان ازادیخواه و مبارز اینست که با بدست گرفتن اسلحه نقش یک پیش اهنگ و نیروی انقلابی و چریک مسلح را عمل کرده وبا بدست گرفتن اسلحه به عنوان یک نیروی مسلح حامی و پشتیبان جنبش کارگری و مردمی باشد . در مبارزات مستقیم شرکت کرده و علنا دشمن قلدر صفت رابه مبارزه بطلبد . سنگر بگیرد و دائما شلیک کند . زیرا دشمن برای رفتار های خود معیار های مشخصی دارد . باید ان رفتارها و ان معیار ها را
تحت کنترل گرفت و واکنش نشان داد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رد تئوری بقا

امروز مشاهده می کنیم که جز چند گروه سیاسی که با بدست گرفتن اسلحه و مبارزه مسلحانه علناهم به شعار ها و گفته های رهبران سیاسی شان جامه عمل پوشانده و هم پا بپا ی جنبش
ازادیخواهی و واقعی خلق قهرمان ایران در اعتصاب ها و اعتراضات مردمی شرکت کرده و با رد تئوری بقابه اصل مبارزه یعنی مبارزه مسلحانه می پر دازند بقیه احزاب و گروهها وسازمان های سیاسی به چرت زدن های سیاسی خود مشغولند . زیرا غافل از انند که ازادی هدیه ای نیست که جمهوری ننگین اسلامی به عنوان کادو به انان هدیه دهد .بسیاری از گروهها و سازمانها و احزاب ایرانی با انواع و اقسام اسامی و ارمهای مختلف که در خارج از کشور تحت عنوان اپوز یسیون -مدعی مقابله با جمهوری ننگین اسلامی بوده و در شعار پردازی های هر روزه یشان خواهان نشان دادن فعالیت های سیاسی و تشکیلاتی برای هواداران و طرفداران خود و در نهایت سعی و کوشش میکنندتا خود را مثلا مخالف جدی رژیم ولایت فقیه عنوان کنند ؟ با بینشی دقیق و با تیزبینی سیاسی از شیوه کارکرد ها و نحوه اجرائی فعالیتهایشان در زمینه پیشبرد اهداف سیاسی یشان می توان در یافت که جز به فکربقای خود انهم به دلیل اینکه مورد تعرض دشمن قرار نگیرند ــ نبوده و نیستند .و تازه عنوان می کنند که( چه باید کرد ؟)

اعتقاد به ان دار یم که اگر اهداف و سیاست هاو عملکردهای یک گروه یا یک حزب و سازمان سیاسی به نقد وبررسی کشیده نشود ؟ بعنوان یک ( دین ) و شر یعت جامد وافیون توده ها تلقی می شود . افیون خطر ناکی که متاسفانه بسیاری از احزاب و سازمان های سیاسی ما در خارج از کشور بدان دچار شده و این روحیه ومنش ضد اجتماعی را در خود پرورش داده و هرگز حاضر نیستند به تغییر و تحولات اصولی و منطقی تن دهند.( غرورهای کاذب سیاسی ).با نگرشی دقیق به سوابق بسیاری از مدعیان مبارزه با جمهوری اسلامی کاملا در خواهیم یافت که سعی نموده اند تا با ارائه مشتی مزخرفات و چرندیات سیاسی ــ مردم ستمدیده ایران و خصوصا نسل جوان و شورشی را ازجنبش واقعی و حقیقی خود دور کرده و چنین استنباط می شود که گو یا وجود انان به وجود این جمهوری ضدانسانی و ضد بشری وابسته بوده و بدون وجود حکومت ملایان- شعار ها و نوشتار هاو کاغذ پاره های انان دربین اجتماع و افکار عمومی وخصوصا هواداران وطرفداران خود پشیزی ارزش و جایگاهی نخواهد داشت .شیوع و ا پیدمی (باور) به این (تفکر وانگیزه غلط) که سازمان مجاهدین خلق و یا بخش سلطنت طلبان و احزاب مدعی کمونیست چون حککا ووو... قوی تر ین و مخالف تر ین و جدی تر ین اپوز یسیون سیاسی را در مقابل رژ یم ولایت فقیه تشکیل می دهند ؟ خود عامل و باعث ان شده است که مدعیان سیاسی در خارج ازکشور نتوانندفراتر از دیدگاهها و نگرشهای اینگونه احزاب و گروهها بیاندیشند و یا جرات و شهامت ان را داشته باشند که حتی کوچکتر ین خطاها و اشتباهات ان را به نقد و بحث بکشند?بمانندحکم شر یعت جامدی که سالهاست رژیم منفوراسلامی از طریق ان و با سو استفاده از عقاید مذهبی ملت چنین اجازه ای را به احد الناسی نمی دهد .

منش و فطرت وذات بت پرستانه در وجود بسیاری از سیاسیون مدعی انچنان قوی و مستحکم است که دیدگان سیاسی خود را جز در پیرامون گفته ها و سخنان اربابان گرامی شان باز نمی کنند . اگر مرحوم منصور حکمت وامثالهم داد دنیای بهتر و کمونیسم را سر داده و برای ایجاد چنین جامعه ای تئوری و فلسفه و شعار و حرف وحدیث می بافند .پس لنین چه گفته و چکاره بود؟ اگر مشتی مدعی اقتصاد دان که مدارک خر یداری شده را برسینه خود چسبانده وبرای پیشرفت اقتصاد کشور انهم ز یر سیطره مشتی ادم به تمام معنا ارتجاعی و وا پسگرا-فرمولهای بی ارزش و تئوری های ما قبل تاریخی ارائه می دهند ؟ پس کارل مارکس چه کاره بود ؟ اگر در جهت رهائی مملکت از چنگ حکومت فاشیستی چون حکومت ملایان بنا باشد که به مانند تماشاچیان و لشکرسیاهی های کتک خور به دهان افرادی چون اقای رضا پهلوی و مسعود رجوی و تقلید گران و نوچه های دیگرسیاسی دوخته و نا اگاهانه و ناشیانه حرفهای چندین ساله اما بی فایده و بی ارزششان را گوش فرا داده و بدان عمل شود ؟ پس مائو و هوشی مین و چه گوارا و بیژن جزنی ها چکاره بودند؟و یا چه رهنمودی داده اند که( چه باید کرد ؟)

با نگرشی عمیق بر فطرت و ماهیت احزاب و سازمان های بسیار مدعی- براحتی می توان بر واقعیت ها دست یافت . نمونه بارز ان را می توان در شیوه تقدس مابانه ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق و یا سیاست دو دوزه وکلک سلطنت طلبان و یا شعار پردازی های احزاب کمونیستی چون حککا یافت که خود سران و رهبران این حزب و کادر های مرکزی یشان شخصا هیچ اعتقاد قلبی به شعار هائی که می دهند نداشته و ندارند .وتازه هنگامی که مورد نقد و پرسش قرار می گیرند . حککاگفته های حکمت را به مانند یک ایه نازل شده و شر یعت جامد دینی در زرورقی به نام دنیای بهتر حواله می کند .اگر از اقایان سیاسی ماب مجاهدین خلق سئوال شود که فرق اشکاری بین ایدئولوژی شما و رژیم ولایت فقیه وجود نداشته و علنا با خواسته های سیاسی و اجتماعی مردم ستم دیده ایران در تناقض شدید می باشد ؟ایه فضل الله المجاهدین القاعدین واجرا عظیما( ایه قران) را به رخ می کشند . تا از انان سئوال شود که چه تفاوتی بین شیوه اجرای مراسم های مذهبی تان با جماعت اخوند دارد ؟ به موی دماغشان شدیدا بر می خورد ؟و یا از همه مهمتراگر سئوال شود که اصل مبارزه در شرایط فعلی جامعه ایران چیست ؟ مارک مر یم رجوی ــ را بر پاشنه کفشتان می چسبانند . اینده ای که بیست سال هست انتظار ان را میکشند ؟و برای شرایط فعلی ایران در بند این( پاسخ چه باید کرد) انان می باشد .از اقایان سلطنت طلب که یک سرشان به بیگانگان بند بوده تا انان را از شر تهاجمات حکومت فاشیستی برهاندو سر دیگرشان به خود سران جمهوری ننگین اسلامی و دم دستگاههای ترور و ادم کشی و جنایت وقاچاق موادمخدر محکم گره خورده است اگر سئوال شود:-شماها که داد وطن پرستی و ایرا ن دوستی ورد زبانتان است جنبش داخلی و واقعی در ایران را چگونه می بینید ؟ و چگونه می توان به جنبش کمک کرد ؟نقل و نبات های بت شان را پیشکش جنبش کرده اما از ارتباط خانواده و فک وفامیل های اقای پهلوی با خانواده هاشمی رفسنجانی طفره رفته و هنوز حال و هوای شاه شان را در سر می پرورانند . غافل از اینکه شاه دومشان نه بفکر یک جنبش داخلی و دگرگونی اساسی در کشور که برای ثروت های پدر مرحومش باجماعت روحانیون چک وچانه می زند ؟از یک طرف وجود چنین روحیه و انگیزه بت پرستانه در وجود سیاسیون مدعی که تحت عنوان نیروی( مثلا)اپوزیسون به حیات بی حرکت و ماکتی خود ادامه می دهند ؟ باعث ان شده است که در نهایت این افراد و گروههای نامبرده شده و امثالهم از جنبش واقعی در داخل کشور بدور مانده و تنها به فکر بقای خود باشند و انتظار دارند که از طرف مافیای تبهکار اسلامی مورد تعرض نیز قرار نگیرند . و از طرفی دیگر به صرف انکه نسل جوان امروزی که جهت بر کندن بنیاد خرافات و خرافه پرستی و الفاظی چون دین و ستون دین و مقدسات نامقدس دست به شورشهای مقطعی زده و حتی بعضا به شیوه مسلحانه به مقابله با نیروهای فاشیستی ــ مذهبی و ارتجاعی متوسل می شونداز دید سیاسیون مدعی -این حرکت و واکنش کاملا طبیعی جوانان
-حکم انارشیست و ماجراجو و چه و چه .....می خورد ؟

اپوزیسیونی که جز پز سیاسی ( شغل ) دیگری نداشته و ندارد ؟ و براستی نمی دانندکه چه باید بکنند ؟

در شرایطی که خلق ستمدیده ایران جهت نابودی فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران از طریق اعتصابها و اعتراضات و گاها نیز با شورش های ناگهانی خواهان بر چیدن بساط دیکتاتوری مذهبی بوده و در این راه حتی خون نیز میدهند . وظیفه اصیلترین و اگاه ترین و قوی ترین نیروهای سیاسی ان است که با مسلح کردن نیروهای خوددر مقابل دشمن تا دندان مسلح -سنگر گرفته و علنا وارد فاز سیاسی ــ نظامی خود شودکه متاسفانه مردم ستم دیده ایران  از طرف اپوز یسیونجز ترس و هراس و وحشت بیمار گونه ( اپوز یسیونی ) که شاید اصلا وجودخارجی نیز نداشته باشدهیچ چیزدیگری ندیده و نمی بیند .
سازمان مخفی ایران به عنوان یک نیروی جوان و با فهمی درست و درکی واقع بینانه در چنین شرایطی از بحران اجتماعی موجود- نیروهای خود را مسلح کرده و بدور از هر گونه شعار پردازی ها علنا در مقابل حکومت فاشیستی مذهبی سنگر گرفته و به نبرد مسلحانه پرداخته است . ز یرا دیگر جای این پرسش و پاسخ نیست که چه باید گفت و چه باید کرد ؟ باید مبارزه کرد و جنگیدچراکه تنها راه رهائی ایران جنگ مسلحانه است زیراجمهوری ننگین اسلامی از تنها چیزی که ترس و هراس و واهمه دارد ؟ اغاز یک جنبش مسلحانه از درون کشورخصوصا از طرف نسل جوان وشورشی می باشد

Saturday, February 13, 2010

انتخاب متنی ازقبل :-پرسشهاوسئولاتی که بی پاسخ ماند

نامه رفیق پویان -مسئول کمیته شمال به رفیق اشرف دهقانی
Monday, December 11, 2006


گویا تعدادی از رفقای فدائی جوان که خوشبختانه از موضع های سیاسی رفیق اشرف دهقانی نیز دفاع می کنند از من گله وشکایت کرده اند که چرا من اینچنین عنوان کردم مخصوصا دونفر ازرفقا از داخل ایران نیز به حالتی شکایت وگله سخن گفته اند وعنوان نموده اند که :(حالا که تو خودت درخارج از کشور هستی دیگر چرا ناله می کنی ؟ تو سعی کن بیزینسمن وبورژوا وسرمایه داروابسته نشوی...تو خودت چه بهائی وچه نرخ وقیمتی برای جنبش پیشتاز پرداخته وداده ای که سازمانهای سیاسی فدائی نمی دانند واز ان مطلع نیستند ....؟؟):
___________________

..درگفتار قبلی ام گفته بودم(...این رفیق خانم گرامی ازلحاظ سنی به دورانی رسیده اند که معلوم نیست ما خبر فوت ویا درگذشت ایشان را از طریق سایت اینترنتی یشان بشنویم .دراین موردحقیقت امررابایدقبول کنیم.وبعد ازرفتن ایشان دیگر معلوم نیست چه شیرتوشیرتشکیلاتی والم شنگه سیاسی درسازمان چریکهابوجود بیایداین یک حقیقت تلخ است که ما خود رابرای ان روز واین حادثه حاضر واماده کرده ایم ....)
__________________
وازهمه مهمتر اینکه گویا بیشترناراحت این گفته من شده اند :
..........
(....سالهاست که شاگردان این رفیق خانم گرامی چون من وامثال من گوش به حرفهای ایشان وچشم به دستان ایشان دوخته بودیم و امید همه ما به ایشان بود تا شاید با یک فراخوان دیگر وسراسری جنبش مسلحانه درایران رااغاز کنند اما متاسفانه تا بحال که همه امید های ما برباد رفته وناامید مان ساخته است.....ما را نیز پابپای گذشت سن وسال خود پیروافسرده ساخت وان عده ازمدعیان وراج فدائی که زیرسایه این جنبش وباامکاناتی که بدست گرفتند موفق شدند با حقه بازی وشیادی مخصوص خود جان خود رانجات وبه خارج ازکشور فرارکنند وبا فرارترس منشانه و بزدلانه خود هواداران جوانی چون من وامثال من وهم نسل های مرا تنها گذاشته وامروز خود ازهمه لحاظ زندگی به افراد بیزنسمن وسرمایه دارزالو صفت وبورژوای وابسته به امپریالیسم جهانی تبدیل شدند ورنگ عوض کردند.... من وامثال من وهم نسل ها وهم سن وسالهای من بهائی رابرای جنبش پیشتازفدائی پرداختیم ومی پردازیم که امید وارم چشم شما خوانندگان این مطالب هرگز ان روزها وچنین روزهائی رانبیند...

________________________

پاسخ من وهمان بهتر که با خود رفیق خانم اشرف دهقانی ازطریق این وبلاگ رودرروصحبت کنم

رفیق خانم فدائی خلق :خانم اشرف دهقانی :


بی شک خود شما وهمه رفقای فدائی ـ بویژه دردرون تشکیلات چریکهای فدائی خلق که شما مسئولیت ورهبری این بخش از طیف فدائی را برعهده داریدخوب می دانید که جنبش پیشتازفدائی از سال ۱۳۷۰ به بعد نه جنبشی سیاسی دردرون جامعه مان ایران براه انداخت ونه واکنشی اساسی ودرخوررا درمقابل جنایتهای بیشمار جمهوری ضدمردمی ملایان از خود نشان داد .خود بهتر از هرکسی می دانید که همه دروحله اول برای حفظ بقای خود ودرکل نیزدرتثبیت کامل (رد تئوری مبارزه مسلحانه)به خارج از کشور فرارکردند .متاسفانه گویا درانگیزه ها و روحیات موجود درتشکیلاتهای فدائی ـ حتی تشکیلاتی که شما مسئولیت ان رابرعهده دارید چنین حاکم شده بود یا خود عمدا چنین حکم کرده بودید که با فرارنیروهای سیاسی - دیگر نه کسی درداخل ایران به عنوان فدائی ویا چریک فدائی وجود داشت ونه خواهد داشت .-حتی یک هوادارجز وساده نیز وجود ندارد تا چه برسد به یک رفیق عضو کادرمرکزی ویا از مسئولین رده بالای تشکیلاتی .-اما باید بگویم که برخوردها وگفتگو های نزدیک من (درارتباطی همیشگی با این رفیقی که تعریفش رامی کنم ) ـ رفیق ...بنیانگذارسازمان مخفی ـ رفیق بیژن مسئول کمیته مرکزی که ما علنا عنوان می کنیم (کمیته مرکزی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران درتهران )ـ رفیق شهرام مسئول کل سازمان مخفی ـ رفیق اروین ورفیق حمید از اعضای کادرمرکزی این سازمان- با یکی از رفقای رده بالا ومسئولین مهم در تشکیلات فدائی که همه چیز خود را درراه جنبش پیشتازفدائی فدا کرده و همه هستی خود راازدست داد?.وخود شما رفیق اشرف دهقانی : خود بهتر از من وامثال من این رفیق زحمتکش را هم می شناسید وهم قبل از انکه ازکشور خارج شویدبارها وبارهاباایشان جلسات تشکیلاتی وسری ومخفی گذاشته بودید.?-اما دربرخورد های روزمره با این رفیق زحمت کش همواره می شنیدیم که میگفت :(دیگر جنبش پیشتازفدائی درجامعه ایران روبه موت ومرگ ونیستی ابدی می باشد .می بایستی به این جنبش با نیروئی تازه نفس وازنسل امروزی جان و روح تازه ای برکالبد نیمه جان ان وبه حالت کمارفته اش داد )...رفیقی که بارها وبارها به وزارت کثیف اطلاعت اخوندی فراخوانده شد...اما باور کنید به هیچکدام از احضاریه های این کثافت خانه اسلامی نه توجه ای می کرد ونه حتی پشیزی به گفته های انان قائل بود .بارها وبارها حتی به محل کار ومنزلش مراجعه کردند تا شاید به سبک وشیوه ای ایشان راترورویا سربه نیست کننداما همیشه باوجود نیروهای جوان فدائی چون من امثال من ورفقای دیگر دراطراف وپیرامون ایشان - ماموران کثیف وزارت اطلاعات پاسخ هائی به مراتب بدتر از انچه سزاوارش بودند وهستند دریافت کردند درحالی که همین رفیق مسئول گرامی را- شماودیگر مدعیان فدائی- سالهای سال است که تنها گذاشتید وحتی سعی نکردید که ایشان را به کشوری دیگر ویا جای امنی انتقال دهید....رفیقی که سرسختانه و باغروری خاص هنوزازمکتب مارکسیسم- لنینیسم دفاع وبه جنبش پیشتاز فدائی عشقی عمیق وباطنی می ورزد....
. بی شک من وامثال من که تا سالهای سال درکنار چنین رفقای دلسوز وفعال درجنبش پیشتاز فدائی خدمت سیاسی وتشکیلاتی کرده و چه خوب نیز همان زمانها پیش بینی کرده بودیم واین پیش بینی ما نیزچه جالب مثبت هم ازاب درامد؟...منتظر یک فرمان عمومی وسراسری برای شروع یک نبرد مسلحانه وانقلابی از طرف شما بودیم که داعیه جنگ مسلحانه تنها راه رهائی را سرمی دادید و....این مقاومت واستقامت ونبرد وجنگ زیرزمینی ومخفیانه بین هوادران جوان تنها گذاشته فدائی درایران با کلیت جمهوری کثیف اسلامی بطوری بود که امروزه شما ودیگرمدعیان فدائی درجنبش پیشتاز(تازه)متوجه می شوید که استراتژیست های ارتجاعی جمهوری ننگین چون سعید حجاریان ها نیز علنا به این موضوع اعتراف می کنند که :
________________________
(سرزمین ایران نزدیک بود مبدل به یک جنبش چریکی ومسلحانه از طرف مبارزین فدائی مبدل شود....بهمین دلیل جبهه دوم خردادی ها رابه جلو دادیم تا از شروع یک جنگ همگانی ومردمی جلوگیری بعمل بیاورند؟
که اوردندیعنی اگر ما جبهه دوم خرداد را راه نمی انداختیم .همان روزها ازبین رفته بودیم....)
______________________


براستی ایا هیچ سئوال کردید که این ترس وهراس وواهمه متخصصین سیاسی -ارتجاعی حکومت در چند سال قبل بود ؟...درست دوازده سال قبل از وجود یک جریان چریکی ونظامی توسط مبارزین راستین راه ازادی باخبر شده بودندومنظورادم چلاق های ارتجاعی چون سعید حجاریان ها که شخصا حکم تروررفقائی چون همین رفیق ... بنیانگذار سازمان مخفی که دران سالها ثابت کرده بود که نیمی ازترورها وادم ربائی ها وقتل عام های روشنفکران سیاسی ونویسندگان وحتی بعد ها نیزاثبات کرده بود که قتل نامردانه رفیق شهید فدائی :( پیروز دوانی )ـ ازطرف خود تروریست کثیف سعید حجاریان صادر می شد وبه دلیل همین اثبات موضوعات ــ سعید تروریست حجاریان ـ حکم ترور این رفیق ورفیق شهرام ـ رفیق اروین ورفیق بیژن رابادست خودصادر می کندحکایت از ان داردکه این رفقا همان زمان قصد شروع یک جنگ مسلحانه راداشتند.چرا که این رفقا نیز بیکارننشسته بودند تا مزدوران کثیف اسلامی انان راترور کنند بلکه پاسخ تهدیدات انها رابه مراتب بدتر وشدیدتر می دادند حتی قصد ترور جلاد سعید حجاریان ودیگرچلاق های اسلامی رانیز داشتند... حال با اینگونه توضیحات :ایا بنظر شما جهت دفاع ازخود ویادفاع ازجان ان رفیق مسئول ویا مبارزه درراه جنبش پیشتازفدائی- می بایستی منتظر دستورات شما می نشستند؟یاازشماوامثال شمااجازه می گرفتند ؟واصولا ایا برای فعالیت درراستای جنبش پیشتازفدائی میبایستی ازکسی جواز کسب ویا شناسنامه سیاسی گرفت ؟اصولا ازدیدگاه شما مشروعیت سیاسی یگ گروه سیاسی را چه کسی بایدببخشد ؟شما یا خلق ستمدیده ایران..؟
اما متاسفانه گویا حتی شما رفیق عزیز وگرامی نیز جهت قبول یک موضوع ویک مسئله سیاسی ـ انهم تازه اگر درباره جنبش پیشتاز فدائی باشد .چشم وگوشتان را به دهان یاوه گویانی چون سعید حجاریانها ویا بلندگو های تبلیغاتی رژیم منفور اسلامی دوخته اید?.درحالی که اگر رفقای عزیز فدائی از هواداران ساده وجزئی گرفته تاعضو فعال و دلسوز که درراه جنبش پیشتازفدائی از همه چیز خود نیز می گذرند ویا حتی اگر ازطرف رفقای مسئولی چون ان رفیق که ذکرش شداگر چنین خبر هائی را به شما ارسال می کردند?ازدید شما و امثال شما افرادی دروغگو وحقه باز وشیاد بحساب می امدند چرا که درروحیه وانگیزه همه شما چنین حکفرما شده بود که :...(فقط شما بودید که درداخل ایران فدائی بودید وهستید وبا فرار شما دیگر ریشه و بنیاد جنبش پیشتازفدائی برای ابدیت مرد ...).ومتاسفانه ازشیوه برخوردهای کاملا ارتجاعی وسکتاریستی اطرافیانتان نیزچنین برمی اید که اگر کسی ویا گروهی ویا رفقای جوان فدائی قصد شروعی دیگر وتازه ونو برای فعالیت درراستای اهداف والای جنبش فدائی داشتند می بایستی به مانند گزینش های فاشیستی -ازا طرافیان شما(جواز کسب وشناسنامه سیاسی) دریافت کنند و وانگشت دستشان رابالابرده وبه مانند شاگرد دبستانی ها ازمعلم خوداجازه بگیرند ویا می بایستی حتمامورد مقبولیت وپسند وخوشایند انان واقع شود درغیراین صورت طرف- خطاکار وعامل رژیم -ویا عامل نفوذی معرفی میشود ...?از شیوه برخورد تعدادی از عوامل بیکار درسازمان شما نسبت به رفقای فدائی درسازمان مخفی که چنین برامد ؟چرا وبرای چه ؟..تا بحال با چند هزار نفر ازهواداران ورفقای فدائی چنین برخوردی شده ویا چنین نسبت هائی برانان روا داشته اید؟
اینکه گفتم سالهای سال درانتظار وچشم براه فرمان ودستورشما برای شروع یک حمله مسلحانه وسراسری- سالهای سال- من وامثال من -بهترین دوران زندگی خودمان را بی جهت هدر داده وعمر مبارک خودم راتلف نمودم وپابپای شما وامثال شما من نیز حالادیگر از لحاظ سنی به مرزچهل سالگی رسیده وموهای سر من نیز رو به سفید شدن می باشد ایا دروغ گفته ام؟ایا حقیقت جز این است که ۱۲سال ازعمرم را بی جهت به چیزی امید بستم که جز یک رویا وتخیل چیزدیگری نبود ؟ایا باز انتظار ان راداشتید که ۱۲سال دیگر منتظر بمانیم وشما همچنان داعیه شعار جنگ مسلحانه تنها راه رهائی را درسایتها ونشریاتتان سر بدهید ؟ براستی الان چند سال است که چنین شعاری راسر می دهید...؟ایا برای نمونه درعرض پنج سال گذشته جای خود دارد درعرض همین دوسال گذشته و برطبق این شعارتان -حتی یک عملیات چریکی ـ نظامی انجام داده اید که بار دیگر دل من وامثال من به گروه شما خوش باشد؟ویا بتوانیم امیدی دیگر را درخود زنده کنیم؟
براستی رفیق خانم ؟: طی پانزده سال گذشته شمادرکجای تاریخ سیاسی ایران ایستاده اید ؟د رکجای این جامعه فلک زده وزیرستم وزورجای دارید ؟ درکجای ایران بدبخت وبیچاره شده دست یک هموطن فقیر ونیازمند راگرفتید؟ درکجای روستاها ودهات دورافتاده سرزمینمان بعنوان یک چریک فدائی خلق سعی وکوشش کردید که به این انسانهای محتاج ونیازمند دست یاری وکمک دراز کنید ؟ درکدام نقطه از ایران روبه مرگ وفنا ونیستی ودرکدام شهر ویا شهرستانی توانستید یکی ازانسانهای بیگناه وبی دفاعی که یکی یکی بالای دار می رفتند ویا سنگسار می شدندویا توسط وحشی های بی ترحم اسلامی دسته دسته تیرباران وبه جوخه های مرگ سپرده می شدند ودران لحظه با نگاه غمزده خود اطرافشان را می نگریستند تا شاید یک نفر -فقط یک نفر پیدا شود که اورانجات دهد ؟اما متاسفانه با ریختن قطره اشکی از درد تنهائی جان خود رافدای این مرزو بوم کردند ورفتند؟...شما ی مدعی چریک فدائی کدامیک را برای نمونه از مرگ نجات دادید؟براستی ایا چنین تفکری رابه خود تزریق می کنید که:.. خلق ایران برای شما ویا تشکیلاتهائی همانند تشکیلات شما درجامعه فلک زده ایران جایگاه مناسب ودرخوری رادرنظر گرفته است ..؟ انهم درشرایطی که حتی نتوانستیدیک رفیق هوادار ویا عضوی که ازطرف قوانین ددمنشانه ووحشیانه این جمهوری ننگین محکوم به اعدام شدند رانجات دهید ؟رفیق عزیزحال رفتگان همه رفتندانهم زیر سایه بی جربزگی های بسیاری ازمدعیان بی پرنسیب سیاسی خودمان.. نه وحشی گریهای جمهوری کثیف اسلامی ?-زنده ها چرا ؟ انان که درجلوی چشمان شما نفس می کشند چطور...؟رفقای مسئولی که هنوز زنده اند ودرزیر سایه وجودی جمهوری ننگین به بدترین شکل اقتصادی وبه مانند افراد فقیر این سرزمین به زندگی طاقت فرسای خود ادامه می دهند چرا?... درطی گذشت این پانزده سال نخواستید لااقل پنجاه یا صد نفر ازاین رفقا رانجات ویا به انان کمک کنید تا لااقل ازلحاظ زندگی درمقابل دشمنان خلق وملت سربلند باشند...؟ درمقابل دیدگان شما اکثریت این رفقا هنوز با بدبختی وبیچارگی واوارگی خود حتی درخارج ازکشور نیز دست به گریبانند ؟هنوز بعد ازگذشت پانزده سال مشکل مادی و مالی دارند ؟ اخر رفیق گرامی:چرا باید شاهد ان باشیم که درجنبش پیشتاز فدائی بعد ازاین همه سال هنوزهواداران واعضای فعال این جنبش از فقر مالی و اقتصادی دچار مشکل بوده وهستند وناله می کنند ؟گویادرجنبش پیشتاز فدائی چنین حکمی صادروایه ای اسمانی نازل شده که چریک فدائی خلق به جای کمک به خلق بدبخت وفقیر وبیچاره وندار- خودش دست گدائی به سوی این وان دراز کند...چرا.. ؟....وجود اینگونه معضلات تشکیلاتی بدلیل وجود کدام شخص نابکاری درجنبش می باشد که قصد ضربه زدن به جنبش پیشتاز را دارد ..؟ ایا شما فکر می کنید که
......
بگذریم رفیق عزیز:- بیش از پانزده سال ازهواداران ساده وجزگرفته تا هوادارفعال وعضو فعال وسمپات وچه وچه وچه ...با زبانی دردناکترازمن وامثال من با شما وامثال شما صحبت وگفتگوو درددل ونامه نگاری کرده اند اما گویا متاسفانه درگوش رفقای فدائی درخارج از کشور به جای پنبه ـ بتون آرمه ریخته اند....چنین استنباط می شود که گویا با یک سری افرادآدم آهنی وروبوکوب کنترل ازراه دور طرف هستیم نه با انسانهائی که فدائیان واقعی وحقیقی هستند?.به همین دلیل به تازه واردان به درون جنبش پیشتازفدائی هرانگ ونسبت و توهین و اهانتی راروا می دارند.بطوری که اگر دقت کنیم درخواهیم یافت که با وجود بخش عمده ای از مارصفتان دردرون جنبش- پیش ازآنکه با کلیت جمهوری کثیف وننگین اسلامی به مبارزه ای رودررو ومستقیم دست بزنیم می بایستی با اینگونه اقشار فرصت طلب درجنبش پیشتازفدائی مبارزه کنیم تا به هنگام مبارزه- خیالمان ازپشت سرمان راحت باشد که یک وقت ازطرف این رفیقان نارفیق وناصادق خیانت نبینیم ویااینها ماراازپشت به گلوله نبندند?.حادثه گاپیلون راکه فراموش نکرده اید ؟خیانت های آقایانی چون فرخ نگهدارها وعلی کشتگرها وهمین اواخر نیز ناروزدن های آقای مهدی سامع وتوکل وزهری ها را...؟
تعدادی ازطرفداران جوان شما از من می پرسند که درراه جنبش پیشتاز فدائی چه چیزی را ازدست داده ام .من به شما جواب می دهم رفیق عزیزخانم اشرف دهقانی نه به این رفقای تازه ازراه رسیده ای که حتی نمی دانند تشکیلات های فدائی برای چه ازکشورفرار کردند فکرمی کنند که برای ادامه بقای سیاسی خود فرارکردند اما من می دانم ومی گویم که... ـ کی ــ چگونه وچرا؟...
درراه جنبش پیشتاز فدائی من نیز به مانند هزاران خانواده فدائی همه چیز وهستی خودم را ازدست دادم .همه چیزم را .تنها مانده بود جانم که تصمیم گرفتم برای گرفتن انتقام وکینه هاونفرت هاوانزجارهای تلنبارشده ازدشمن خلق ومیهن ـ لااقل ان رانجات دهم تا درفرصتی مناسب انتقام های خود راازدشمن بگیرم .واین فرصت مناسب نیز بلاخره فرارسید .اما متاسفانه بجای انکه دشمن جان مرا بگیرد بیشترین خیانت رااز طرف همین رفقای نا رفیق وناصادق وناروزن دیدم .

من نمونه یک هوادارخیانت دیده هستم رفیق خانم اشرف دهقانی .-انهم ازطرف خود مدعیان فدائی نشسته درخارج ازکشور.بیشترین وبهترین عمر جوانی خود را درعالم خیانت خارج نشینان گذراندم واین بخشی ازتقاصی بود که به جنبش پیشتازفدائی انهم صادقانه می بایستی پرداخت کنم که کردم..نه من ..که رفقای دیگر نیز همینطور ؟ وقتی درمقابل چشمان ما بهترین رفقای فدائی وزبده ترین وخبره ترین چریکهای فدائی ازطرف بخش خائنین درخارج ازکشور لو می رفتند ومن وامثال من میبایستی به طرق های مختلف ازاین رفقا دفاع کنیم که کردیم?ایا این خود بخشی از تقاص وبهائی نیست که ما می پرداختیم ؟ واصولا چرا ازدیدشما ودیگر مدعیان فدائی می بایستی وباید یک چریک فدائی تقاص ویا بها پس بدهد وبپردازد ؟...چرا.. ؟ایا فکر می کنید که زمان فعلی به مانند همان سالهای ۴۸ یا ۴۹ و۵۰می باشد?..یاشماهنوز نیزدرحال وهوای سالهای ۵۷ بسر می برید؟

نه رفیق گرامی :

عصر وزمانه برگشته است .عصر عصر جنگهای پیشرفته نظامی ست وچریک فدئی خلق نیزمی بایستی به همه فنون وابزاروالات نظامی پیشرفته مجهز شود وبا دشمن قدار به سبکی پیشرفته ومدرن بجنگد نه انکه تقاص پس بدهد ویا بهای چیزی را بپردازد ؟
درراه انگیزه واهداف شما رفیق خانم اشرف دهقانی نیز بیش از دوازده سال ازبهترین دوران زندگی ام را درامیدی از( نا امیدی) وگویا انتظاری عبث وبی فایده طی کردم وچه خوب شد که رفقای رزمنده فدائی درسازمان چریکها باردیگر این جنبش رادوباره زنده کردند که درغیر اینصورت بی شک وشبهه باخیالی راحت واسوده من نیز عطای جنبش پیشتازفدائی را به لقایش می بخشیدم ودیگر هیچ عزت واحترامی هم- نه به شما رفیق خانم گرامی -که به هیچکدام از مدعیان فدائی قائل نمی شدم .اما باتمام اینکه این همه سال به انتظار یک حرکت درست ونتیجه بخش از طرف شما بودیم وانجام ندادید باز شما را رفیق عزیزخطاب می کنیم .هنوز نیز به شما احترام می گذاریم وهنوز نیز انتظار شروع یک نبرد مسلحانه رااز شما داریم .اما رفیق گرامی :
هیچ انسانی عمر ان ادم افسانه ای نوح را ندارد .هیچکسی وهیچ شخصی صبربقول معروف ایوب رانداردودراین دور و زمانه نیز اصولا کسی حوصله شنیدن بحث های بی نتیجه انهم ازنوع سیاسی راندارد. من شخصا بادرنظرگرفتن سن وسال شما نگران اینده تشکیلات چریکهای فدائی خلق هستم .هنوز شما زنده اید اما گویا تعدادی ازرفقای فدائی ازسازمان شما جدا شده وبرای خود تشکیلاتی دیگر تاسیس نمودند .وای بروزی که ازاین دنیا وداع کنید .که تازه مرثیه سرائی ها ازطرف بخش فرصت طلب وبراستی اپورتونیست موجود درپیرامونتان ادعای وراثت سازمان راکرده وبرای چندمین باراین پیکره درب وداغون ومتلاشی شده راتیکه پاره تروخرد تر خواهند کرد ودرست درهمین نقطه است که جنبش پیشتازفدائی تازه به قعر نیستی ونابودی کامل سوق داده می شود دراین موردهیچ شک وتردیدی ندارم .
این درست که مرگ حق همگان است وهیچکسی نیز نمی تواندازچنگ قوی مرگ فرارکند.اما درانتخاب مرگ -بی شک وتردید- هرچریک فدائی خلق باطرزتفکری دیگر ومتفاوت ترازمردم عادی ازخودواکنش نشان می دهد.-از دیدگاه ما چریکهای فدائی خلق- تا زمانی که زور وستم ودیکتاتوری ودشمن خلق زنده وبرسرکاراست یک چریک فدائی خلق درمیدان مبارزه ورودررو بادشمن غدار انقدر نیروهای دشمن را می کشد تا دشمن سرتسلیم فرود بیاورد ویا درراه خلق ومیهن جان می بازد وبا این عمل مافوق انسانی خود حتی مرگ رانیز به مسخر وبه هیچ می گیرد.چرا که به چرائی مرگ خود اگاه است .حال سئوالی که دارم اینست؟ چرا مدعیان فدائی درخارج ازکشور دربستر ودرتختخواب منزلشان انهم درسرزمینی دیگر می میرند ودرگورستانهای کشورهای خارجی دفن می شوند واگر کسی رانیز نداشتند از طرف مسئولین قبرستانها-جسد شان را می سوزانند؟اما سرکردگان دشمن خلق با خیالی اسوده وفارغ الحال به مرگی طبیعی و عادی ودرسنین بیش از هشتاد سال انهم درداحل کشور ودرگورستانهای سرزمین مان دفن می شوند؟ چرا رفیق اشرف دهقانی ...؟ درحالی که من هرگز نمی خواهم ونخواهم گذاشت که اینچنین بمیرم واینچنین دفنم کنند .دوست دارم مزارم درکنار رهبران سیاسی ام قرار بگیردنه درگورستانهای شانزه لیزه وپاریس وامستردام ولندن ولوس انجلس و.....هرگز وهرگزوهرگز. وهمچنین برای مبارزه درراه اهدافم ومردن درراه هدف سیاسی ام نیز لزومی نمی بینم که ازکسی شناسنامه سیاسی ویا جواز مشروعیت یا مقبولیت تقاضا کنم ویا به کسی اجازه بدهم که بخواهد درتصمیم گیری ها وروحیه وتفکرات من دخالتی کند.چرا که خو ب می دانم تا چه حد وچگونه لااقل ازحق وحقوق خود وانگاه از سرزمینم دفاع کنم ....گذشت ان زمانها که عده ای دردرون تشکیلات وجنبش پیشتازفدائی کد خدائی می کردند ....گذشت انزمان که ان سان گذشت ...

چرا یک چریک فدائی خلق انقدر نیرو وقدرت ندارد که لااقل برای دو متر جا جهت دفنش وروزبعد ازمرگش درخاک کشور خود ازحق و حقوق خود دفاع کند؟ ویا اسلحه بدست گرفته وجانش رابرای خلق ومیهن فدا کند ؟براستی ایا خود شما به عنوان سمبل زن مقاومت ویکی ازبذرهای ماندگار جنبش سیاهکل ازمرگ خود بدین صورت راضی وخوشنود هستید...؟ایا خودتان می توانید اقرار کنید که سردادن شعار جنگ مسلحانه انهم طی این پانزده سال جز فریب چیز دیگری نبود...؟ قبول می کنید ..؟ اگر نه?:پس چرا درعرض این پازده سال که جای خود دارد درهمین دوسال گذشته انهم براساس شعاری که تبلیغش را می کنید نخواستید حتی یک تیر هوائی شلیک کنید..؟ و همه چریکهای فدائی خلق را به چریکهای بی سلاح مبدل ساختید ؟...چرا ...؟چرا نتوانستیم در عرض گذشت بیش از بیست هفت سال ازعمر ننگین ونکبت بار این جمهوری وحشی صفت اسلامی ـ حتی خودمان وجنبش پیشتازفدائی را ازچنگ ارتجاع اخوندی نجات دهیم که جای خود بماند?.. همگان نیست ونابود نیز شدیم ...?حال نجات خلق پیشکشمان ...؟با تمام اینگونه انتظارهای عبث وبیهوده ایا بازانتظاردارید که منتظز بمانیم وچشم وگوشمان را به کسی بدوزیم تا شاید روزی ـ روزگاری فرمان حمله واتش شلیک رابدهد... ؟ براستی این موقع و این زمان لعنتی وطلسم شده کی فرا می رسد ؟.. کی ..؟ چه وقت ...؟ وهزاران چرای دیگر......:

امید ان دارم که با این درد دل من -اقایان فرصت طلبی چون پولادخانها- مرا ماموراطلاعاتی ویا عامل رژیم معرفی نکنند چرا که خانواده من ذاتا وفطرتا فدائی وخودم نیزاحساس می کنم که ازفدائیان اصیل وازنوع افراطی اش در جنبش پیشتازفدائی می باشم.

باز با تقدیم احترامات فائقه :
امید ان دارم که اخرین لحظه از زندگی یتان شاداب وسرحال وسربلند وهمیشه سبز باشید .
دوستدارشما :
رفیق پویان از هواداران صادق شما..
Monday, December 11, 2006

Thursday, February 11, 2010

Tuesday, February 2, 2010

دکتر-مهندس به اصطلاح موسوی چیزَوی

سازمانهای رنگارنگ چریکهای فدائی خلق درخارج ازکشورازدیدگاه ویکی پدیا

سازمانهای رنگارنگ وخوش خط وخال

مارهای خوش خط وخال وسمی وخطرناکی که به صورت طفیلی وانگلی درآستین جنبش پیشتازفدائی به زندگی نکبت باروننگ آورخودادامه دادند.بی مصرفهاواخته شده های سیاسی که تنهاقصدوهدف ونیّت شان هیچ چیزنبودجزنابودی جنبش پیشتازفدائی
براستی بااینگونه انگلهای اجتماعی درایران آینده چه برخوردی بایدداشته باشیم?

آیااین حمالان ودریوزه افتادگان ایدئولوژیکی وسیاسی به شکم صاحب مرده خودصابون می مالندکه درایران آینده جایگاهی مشخص درجامعه ایران دارند?

هرگزوابدا:

این تن پروران وشکم پرستان مفتخوروبی اصل وبی شناسنامه پابپای خائنین ووطن فروشان دیگرخودرابرای مجازاتی کاملا ملی وانقلابی حاضروآماده کنند.چریکهای مسلح فدائی خلق -درایران آینده درجلوی درورودی به داخل کشور-انتظارشمابی شرم وحیاهای خائن ورفیق فروش راخواهندکشید.

خائن -خائن است .خائن شاخ ودُم ندارد.نفس عمل مهم است که این نارفیقان نیت ومنش کثیف ونجس خودراطی سی سال گذشته پابپای حکومت نجس وننگین آخوندی به اثبات رساندند

ببرهای مازندران بی صبرانه انتظاروروداینگونه خائنین بیگانه پرست رامی کِشند.

مرگ برحکومت نجس آخوندی مرگ برخائنین به جنبش پیشتازفدائی
__________________

پس از انقلاب بهمن ۵۷ در مدت زمان کوتاهی، سازمان که اعضای باقی مانده اش از انگشتان دست تجاوز نمی‌کرد و فاقد ارتباط با توده‌ها و طبقه کارگر بود به‌ یک جریان وسیع توده‌ای و نیرومندترین اپوزیسیون انقلابی حکومت جدید تبدیل شد. هر روز ده‌ها هزار نسخه اعلامیه در سراسر ایران از سوی ستاد مرکزی سازمان در تهران و شهرستانها پخش می‌گردید. «کار» نشریه سازمان که یک ماه پس از قیام توده‌ها منتشر شد در تیراژ وسیع منتشر و توزیع می‌گردید. شوراهای بسیاری در واحدهای تولیدی بزرگ، کارخانه‌ها، روستاها، ادارات، دانشگاه‌ها، مدارس و مناطق ملی تشکیل شد و تحت هدایت ستادهای محلی سازمان و هواداران سازمان قرار گرفت.
ولی سازمان فدایی فاقد هویت نظری مشخص بود و در چارچوب عمومی آن گرایش‌های مختلفی می‌توانستند جای بگیرند. پلاتفرم سازمان در آستانه قیام بهمن که مضمون اصلی اش، قطع هرگونه روابط اسارت بار با امپریالیسم، مصادره و ملی کردن سرمایه‌های بزرگ، انحلال ارتش و پلیس و ارگانهای امنیتی، تسلیح توده‌ها و تشکیل ارتش خلق، گسترش شوراها، تأمین آزادیهای سیاسی، حق آزادی بیان و قلم، تحزب و تشکیل سازمانهای توده‌ای، اصلاحات ارضی دموکراتیک و دفاع از حق تعیین سرنوشت خلقهای تحت ستم ایران بود، نتوانست به‌ هویت یابی کل سازمان بیانجامد.
همین امر باعث شد که سازمان فدایی در اوج قدرت و شکوفایی اش با بحران مواجه گردد و اولین نشانه‌ها بروز یافتند. در اواخر سال ۵۷ و اوائل سال ۵۸، بخشی که به‌ ادامه مشی مبارزه مسلحانه و چریکی اعتقاد داشتند از سازمان جدا شده و سازمان دیگری را بنیان نهادند. «چریکهای فدایی خلق ایران» (بدون پیشوند سازمان) که با نام گروه اشرف دهقانی مشخص می‌شدند محصول اولین جدایی بود.
______________________

امروزه چندین و چند سازمان خود را ادامه دهنده جنبش فدایی می‌دانند و با نامهای مختلف علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کنند. مانند بقیه جریانات اپوزیسیون مرکزیت رهبری این سازمانها در خارج کشور است. بعضی از آنها از انشعابات سازمان اصلی هستند و بعضی جداگانه به وجود آمده‌اند. بعضی از این سازمانها از این قرارند:
1.سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران [۱]
2.سازمان اتحاد فداییان خلق ایران
3.چریک‌های فدایی خلق ایران (جریان اشرف دهقانی)
4.سازمان اتحاد فداییان کمونیست
5.سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

http://74.125.95.132/search?q=cache:Gv7LmOGP3WsJ:fa.wikipedia.org

Monday, February 1, 2010

کمیته شمال -مازندران

درخواست کمیته خارج ازکشورسچفخا-سازمان مخفی ازرفقای مسئول درسازمان
بیانیه شدیدالحن وتندرفیق البرزمسئول کمیته خارج ازکشورسازمان مخفی به رفقای مسئول درسازمان رفیق بیژن مسئول کمیته مرکزی -رفیق شهرام مسئول کل سچفخا-رفیق پویان مسئول کمیته شمال- ببرهای مازندران

بیان تندوشدیدالحن ازطرف رفیق البرزمی باشد
_____________________
بادرودبه رفقا
بی مقدمه وبی هیچ تعارف سیاسی

مدت دوهفته ازدرخواست این کمیته می گذرداگررفقای مسئول درامراجرای عملیاتهای نظامی درداخل کشوربهانه ویامشکلی دارندبه این کمیته اطلاع دهند.درغیراین صورت این کمیته به نیروهاواعضای مربوط به خوددستوراجرای عملیاتهاراخواهدداد.وباتصمیم یک طرفه ویک جانبه این کمیته بخشی ازعملیات لیست سیاه ولیست قرمزراانجام خواهدداد.بی صبرانه درانتظارپاسخ نهائی شما هستیم. رفیق شما:-البرز
___________________
توضیح:
درسازمان مخفی دونوع لیست وجوددارد:

یک- لیست سیاه
این لیست شامل بیش ازپنج هزارنفرازسرکردگان ومسئولین رده بالای کشوری -جنایتکاران ومزدوران کلیدی وابسته به حکومت ننگین ونجس آخوندی می باشدکه حکم مجازات واعدام آنان توسط دادگاه وکمیته مخفی سازمان صادرشده است .باورودرفیق شهرام مسئول کل سازمان مخفی به داخل کشورتعدادی ازرفقای مسئول چون رفیق پویان -رفیق البرز-رفیق پژواگ -رفیق شهرام بلافاصله خواستارشروع عملیات لیست سیاه شدندکه بامخالفت شدیدتعدادی دیگرازرفقای مسئول مواجه شدند.
دوهفته پیش باردیگررفیق البرزبه همراه رفقای عضودرکمیته خارج ازکشورخواستاراجرای بخشی ازعملیات لیست سیاه شدکه باعث بوجودآمدن بحثهاوکنشهائی درداخل سازمان وبرخوردهای متفاوت دربین رفقای مسئول شد.بخشی ازعملیات لیست سیاه ولیست قرمزبرعهده رفیق شهرام -رفیق پویان ورفیق البرزواعضای کمیته هائی است که تحت مسئولیت رفقای نامبرده شده قرارداردکه طبق تصمیم این رفقا:-اگرمشکلات مادی وکمبودهای دیگردرداخل سازمان برطرف شد-کمیته های تحت امررفقاشروع به اجرای عملیاتی وسیع بویژه شروع به ترورهای انقلابی کنندکه ازسه ماه قبل تااین زمان رفقای مسئول چون رفیق بیژن -رئیس دادگاه مخفی -رفیق آروین -رفیق توماج -ورفیق حمیدهنوزپاسخ شفافی رانداده اند.

دو:-لیست قرمز
لیست قرمزنیزشامل بیش ازپانصدمامور-مزدور-جاسوس وخائنین به خلق ومیهن است که درخارج ازکشورباحکومت نجس وننگین آخوندی نهایت همکاری رابعمل آورده که لیست این افرادطی هشت سال گذشته توسط اعضای کمیته خارج ازکشوربه مسئولیت رفیق پویا ن ورفیق البرزتهیه شده است .که رفقای درکمیته خارج ازکشورخواستاراجرای بخشی ازعملیات درموردلیست قرمزرانیزشدند.
وقتی سخن ازعملیات به میان می آوریم یعنی آغازترورهای انقلابی .یعنی حذف کامل فیزیکی مزدوران وخائنین
امیدآن داریم که رفقای مسئول درسازمان درامرآغازواجرای این عملیات غرورآفرین وپرافتخاربه یک نقطه نظرمشترک برسند
باآرزوی پیروزی وموفقیت

کمیته شمال -ببرهای مازندران