Saturday, February 13, 2010

انتخاب متنی ازقبل :-پرسشهاوسئولاتی که بی پاسخ ماند

نامه رفیق پویان -مسئول کمیته شمال به رفیق اشرف دهقانی
Monday, December 11, 2006


گویا تعدادی از رفقای فدائی جوان که خوشبختانه از موضع های سیاسی رفیق اشرف دهقانی نیز دفاع می کنند از من گله وشکایت کرده اند که چرا من اینچنین عنوان کردم مخصوصا دونفر ازرفقا از داخل ایران نیز به حالتی شکایت وگله سخن گفته اند وعنوان نموده اند که :(حالا که تو خودت درخارج از کشور هستی دیگر چرا ناله می کنی ؟ تو سعی کن بیزینسمن وبورژوا وسرمایه داروابسته نشوی...تو خودت چه بهائی وچه نرخ وقیمتی برای جنبش پیشتاز پرداخته وداده ای که سازمانهای سیاسی فدائی نمی دانند واز ان مطلع نیستند ....؟؟):
___________________

..درگفتار قبلی ام گفته بودم(...این رفیق خانم گرامی ازلحاظ سنی به دورانی رسیده اند که معلوم نیست ما خبر فوت ویا درگذشت ایشان را از طریق سایت اینترنتی یشان بشنویم .دراین موردحقیقت امررابایدقبول کنیم.وبعد ازرفتن ایشان دیگر معلوم نیست چه شیرتوشیرتشکیلاتی والم شنگه سیاسی درسازمان چریکهابوجود بیایداین یک حقیقت تلخ است که ما خود رابرای ان روز واین حادثه حاضر واماده کرده ایم ....)
__________________
وازهمه مهمتر اینکه گویا بیشترناراحت این گفته من شده اند :
..........
(....سالهاست که شاگردان این رفیق خانم گرامی چون من وامثال من گوش به حرفهای ایشان وچشم به دستان ایشان دوخته بودیم و امید همه ما به ایشان بود تا شاید با یک فراخوان دیگر وسراسری جنبش مسلحانه درایران رااغاز کنند اما متاسفانه تا بحال که همه امید های ما برباد رفته وناامید مان ساخته است.....ما را نیز پابپای گذشت سن وسال خود پیروافسرده ساخت وان عده ازمدعیان وراج فدائی که زیرسایه این جنبش وباامکاناتی که بدست گرفتند موفق شدند با حقه بازی وشیادی مخصوص خود جان خود رانجات وبه خارج ازکشور فرارکنند وبا فرارترس منشانه و بزدلانه خود هواداران جوانی چون من وامثال من وهم نسل های مرا تنها گذاشته وامروز خود ازهمه لحاظ زندگی به افراد بیزنسمن وسرمایه دارزالو صفت وبورژوای وابسته به امپریالیسم جهانی تبدیل شدند ورنگ عوض کردند.... من وامثال من وهم نسل ها وهم سن وسالهای من بهائی رابرای جنبش پیشتازفدائی پرداختیم ومی پردازیم که امید وارم چشم شما خوانندگان این مطالب هرگز ان روزها وچنین روزهائی رانبیند...

________________________

پاسخ من وهمان بهتر که با خود رفیق خانم اشرف دهقانی ازطریق این وبلاگ رودرروصحبت کنم

رفیق خانم فدائی خلق :خانم اشرف دهقانی :


بی شک خود شما وهمه رفقای فدائی ـ بویژه دردرون تشکیلات چریکهای فدائی خلق که شما مسئولیت ورهبری این بخش از طیف فدائی را برعهده داریدخوب می دانید که جنبش پیشتازفدائی از سال ۱۳۷۰ به بعد نه جنبشی سیاسی دردرون جامعه مان ایران براه انداخت ونه واکنشی اساسی ودرخوررا درمقابل جنایتهای بیشمار جمهوری ضدمردمی ملایان از خود نشان داد .خود بهتر از هرکسی می دانید که همه دروحله اول برای حفظ بقای خود ودرکل نیزدرتثبیت کامل (رد تئوری مبارزه مسلحانه)به خارج از کشور فرارکردند .متاسفانه گویا درانگیزه ها و روحیات موجود درتشکیلاتهای فدائی ـ حتی تشکیلاتی که شما مسئولیت ان رابرعهده دارید چنین حاکم شده بود یا خود عمدا چنین حکم کرده بودید که با فرارنیروهای سیاسی - دیگر نه کسی درداخل ایران به عنوان فدائی ویا چریک فدائی وجود داشت ونه خواهد داشت .-حتی یک هوادارجز وساده نیز وجود ندارد تا چه برسد به یک رفیق عضو کادرمرکزی ویا از مسئولین رده بالای تشکیلاتی .-اما باید بگویم که برخوردها وگفتگو های نزدیک من (درارتباطی همیشگی با این رفیقی که تعریفش رامی کنم ) ـ رفیق ...بنیانگذارسازمان مخفی ـ رفیق بیژن مسئول کمیته مرکزی که ما علنا عنوان می کنیم (کمیته مرکزی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران درتهران )ـ رفیق شهرام مسئول کل سازمان مخفی ـ رفیق اروین ورفیق حمید از اعضای کادرمرکزی این سازمان- با یکی از رفقای رده بالا ومسئولین مهم در تشکیلات فدائی که همه چیز خود را درراه جنبش پیشتازفدائی فدا کرده و همه هستی خود راازدست داد?.وخود شما رفیق اشرف دهقانی : خود بهتر از من وامثال من این رفیق زحمتکش را هم می شناسید وهم قبل از انکه ازکشور خارج شویدبارها وبارهاباایشان جلسات تشکیلاتی وسری ومخفی گذاشته بودید.?-اما دربرخورد های روزمره با این رفیق زحمت کش همواره می شنیدیم که میگفت :(دیگر جنبش پیشتازفدائی درجامعه ایران روبه موت ومرگ ونیستی ابدی می باشد .می بایستی به این جنبش با نیروئی تازه نفس وازنسل امروزی جان و روح تازه ای برکالبد نیمه جان ان وبه حالت کمارفته اش داد )...رفیقی که بارها وبارها به وزارت کثیف اطلاعت اخوندی فراخوانده شد...اما باور کنید به هیچکدام از احضاریه های این کثافت خانه اسلامی نه توجه ای می کرد ونه حتی پشیزی به گفته های انان قائل بود .بارها وبارها حتی به محل کار ومنزلش مراجعه کردند تا شاید به سبک وشیوه ای ایشان راترورویا سربه نیست کننداما همیشه باوجود نیروهای جوان فدائی چون من امثال من ورفقای دیگر دراطراف وپیرامون ایشان - ماموران کثیف وزارت اطلاعات پاسخ هائی به مراتب بدتر از انچه سزاوارش بودند وهستند دریافت کردند درحالی که همین رفیق مسئول گرامی را- شماودیگر مدعیان فدائی- سالهای سال است که تنها گذاشتید وحتی سعی نکردید که ایشان را به کشوری دیگر ویا جای امنی انتقال دهید....رفیقی که سرسختانه و باغروری خاص هنوزازمکتب مارکسیسم- لنینیسم دفاع وبه جنبش پیشتاز فدائی عشقی عمیق وباطنی می ورزد....
. بی شک من وامثال من که تا سالهای سال درکنار چنین رفقای دلسوز وفعال درجنبش پیشتاز فدائی خدمت سیاسی وتشکیلاتی کرده و چه خوب نیز همان زمانها پیش بینی کرده بودیم واین پیش بینی ما نیزچه جالب مثبت هم ازاب درامد؟...منتظر یک فرمان عمومی وسراسری برای شروع یک نبرد مسلحانه وانقلابی از طرف شما بودیم که داعیه جنگ مسلحانه تنها راه رهائی را سرمی دادید و....این مقاومت واستقامت ونبرد وجنگ زیرزمینی ومخفیانه بین هوادران جوان تنها گذاشته فدائی درایران با کلیت جمهوری کثیف اسلامی بطوری بود که امروزه شما ودیگرمدعیان فدائی درجنبش پیشتاز(تازه)متوجه می شوید که استراتژیست های ارتجاعی جمهوری ننگین چون سعید حجاریان ها نیز علنا به این موضوع اعتراف می کنند که :
________________________
(سرزمین ایران نزدیک بود مبدل به یک جنبش چریکی ومسلحانه از طرف مبارزین فدائی مبدل شود....بهمین دلیل جبهه دوم خردادی ها رابه جلو دادیم تا از شروع یک جنگ همگانی ومردمی جلوگیری بعمل بیاورند؟
که اوردندیعنی اگر ما جبهه دوم خرداد را راه نمی انداختیم .همان روزها ازبین رفته بودیم....)
______________________


براستی ایا هیچ سئوال کردید که این ترس وهراس وواهمه متخصصین سیاسی -ارتجاعی حکومت در چند سال قبل بود ؟...درست دوازده سال قبل از وجود یک جریان چریکی ونظامی توسط مبارزین راستین راه ازادی باخبر شده بودندومنظورادم چلاق های ارتجاعی چون سعید حجاریان ها که شخصا حکم تروررفقائی چون همین رفیق ... بنیانگذار سازمان مخفی که دران سالها ثابت کرده بود که نیمی ازترورها وادم ربائی ها وقتل عام های روشنفکران سیاسی ونویسندگان وحتی بعد ها نیزاثبات کرده بود که قتل نامردانه رفیق شهید فدائی :( پیروز دوانی )ـ ازطرف خود تروریست کثیف سعید حجاریان صادر می شد وبه دلیل همین اثبات موضوعات ــ سعید تروریست حجاریان ـ حکم ترور این رفیق ورفیق شهرام ـ رفیق اروین ورفیق بیژن رابادست خودصادر می کندحکایت از ان داردکه این رفقا همان زمان قصد شروع یک جنگ مسلحانه راداشتند.چرا که این رفقا نیز بیکارننشسته بودند تا مزدوران کثیف اسلامی انان راترور کنند بلکه پاسخ تهدیدات انها رابه مراتب بدتر وشدیدتر می دادند حتی قصد ترور جلاد سعید حجاریان ودیگرچلاق های اسلامی رانیز داشتند... حال با اینگونه توضیحات :ایا بنظر شما جهت دفاع ازخود ویادفاع ازجان ان رفیق مسئول ویا مبارزه درراه جنبش پیشتازفدائی- می بایستی منتظر دستورات شما می نشستند؟یاازشماوامثال شمااجازه می گرفتند ؟واصولا ایا برای فعالیت درراستای جنبش پیشتازفدائی میبایستی ازکسی جواز کسب ویا شناسنامه سیاسی گرفت ؟اصولا ازدیدگاه شما مشروعیت سیاسی یگ گروه سیاسی را چه کسی بایدببخشد ؟شما یا خلق ستمدیده ایران..؟
اما متاسفانه گویا حتی شما رفیق عزیز وگرامی نیز جهت قبول یک موضوع ویک مسئله سیاسی ـ انهم تازه اگر درباره جنبش پیشتاز فدائی باشد .چشم وگوشتان را به دهان یاوه گویانی چون سعید حجاریانها ویا بلندگو های تبلیغاتی رژیم منفور اسلامی دوخته اید?.درحالی که اگر رفقای عزیز فدائی از هواداران ساده وجزئی گرفته تاعضو فعال و دلسوز که درراه جنبش پیشتازفدائی از همه چیز خود نیز می گذرند ویا حتی اگر ازطرف رفقای مسئولی چون ان رفیق که ذکرش شداگر چنین خبر هائی را به شما ارسال می کردند?ازدید شما و امثال شما افرادی دروغگو وحقه باز وشیاد بحساب می امدند چرا که درروحیه وانگیزه همه شما چنین حکفرما شده بود که :...(فقط شما بودید که درداخل ایران فدائی بودید وهستید وبا فرار شما دیگر ریشه و بنیاد جنبش پیشتازفدائی برای ابدیت مرد ...).ومتاسفانه ازشیوه برخوردهای کاملا ارتجاعی وسکتاریستی اطرافیانتان نیزچنین برمی اید که اگر کسی ویا گروهی ویا رفقای جوان فدائی قصد شروعی دیگر وتازه ونو برای فعالیت درراستای اهداف والای جنبش فدائی داشتند می بایستی به مانند گزینش های فاشیستی -ازا طرافیان شما(جواز کسب وشناسنامه سیاسی) دریافت کنند و وانگشت دستشان رابالابرده وبه مانند شاگرد دبستانی ها ازمعلم خوداجازه بگیرند ویا می بایستی حتمامورد مقبولیت وپسند وخوشایند انان واقع شود درغیراین صورت طرف- خطاکار وعامل رژیم -ویا عامل نفوذی معرفی میشود ...?از شیوه برخورد تعدادی از عوامل بیکار درسازمان شما نسبت به رفقای فدائی درسازمان مخفی که چنین برامد ؟چرا وبرای چه ؟..تا بحال با چند هزار نفر ازهواداران ورفقای فدائی چنین برخوردی شده ویا چنین نسبت هائی برانان روا داشته اید؟
اینکه گفتم سالهای سال درانتظار وچشم براه فرمان ودستورشما برای شروع یک حمله مسلحانه وسراسری- سالهای سال- من وامثال من -بهترین دوران زندگی خودمان را بی جهت هدر داده وعمر مبارک خودم راتلف نمودم وپابپای شما وامثال شما من نیز حالادیگر از لحاظ سنی به مرزچهل سالگی رسیده وموهای سر من نیز رو به سفید شدن می باشد ایا دروغ گفته ام؟ایا حقیقت جز این است که ۱۲سال ازعمرم را بی جهت به چیزی امید بستم که جز یک رویا وتخیل چیزدیگری نبود ؟ایا باز انتظار ان راداشتید که ۱۲سال دیگر منتظر بمانیم وشما همچنان داعیه شعار جنگ مسلحانه تنها راه رهائی را درسایتها ونشریاتتان سر بدهید ؟ براستی الان چند سال است که چنین شعاری راسر می دهید...؟ایا برای نمونه درعرض پنج سال گذشته جای خود دارد درعرض همین دوسال گذشته و برطبق این شعارتان -حتی یک عملیات چریکی ـ نظامی انجام داده اید که بار دیگر دل من وامثال من به گروه شما خوش باشد؟ویا بتوانیم امیدی دیگر را درخود زنده کنیم؟
براستی رفیق خانم ؟: طی پانزده سال گذشته شمادرکجای تاریخ سیاسی ایران ایستاده اید ؟د رکجای این جامعه فلک زده وزیرستم وزورجای دارید ؟ درکجای ایران بدبخت وبیچاره شده دست یک هموطن فقیر ونیازمند راگرفتید؟ درکجای روستاها ودهات دورافتاده سرزمینمان بعنوان یک چریک فدائی خلق سعی وکوشش کردید که به این انسانهای محتاج ونیازمند دست یاری وکمک دراز کنید ؟ درکدام نقطه از ایران روبه مرگ وفنا ونیستی ودرکدام شهر ویا شهرستانی توانستید یکی ازانسانهای بیگناه وبی دفاعی که یکی یکی بالای دار می رفتند ویا سنگسار می شدندویا توسط وحشی های بی ترحم اسلامی دسته دسته تیرباران وبه جوخه های مرگ سپرده می شدند ودران لحظه با نگاه غمزده خود اطرافشان را می نگریستند تا شاید یک نفر -فقط یک نفر پیدا شود که اورانجات دهد ؟اما متاسفانه با ریختن قطره اشکی از درد تنهائی جان خود رافدای این مرزو بوم کردند ورفتند؟...شما ی مدعی چریک فدائی کدامیک را برای نمونه از مرگ نجات دادید؟براستی ایا چنین تفکری رابه خود تزریق می کنید که:.. خلق ایران برای شما ویا تشکیلاتهائی همانند تشکیلات شما درجامعه فلک زده ایران جایگاه مناسب ودرخوری رادرنظر گرفته است ..؟ انهم درشرایطی که حتی نتوانستیدیک رفیق هوادار ویا عضوی که ازطرف قوانین ددمنشانه ووحشیانه این جمهوری ننگین محکوم به اعدام شدند رانجات دهید ؟رفیق عزیزحال رفتگان همه رفتندانهم زیر سایه بی جربزگی های بسیاری ازمدعیان بی پرنسیب سیاسی خودمان.. نه وحشی گریهای جمهوری کثیف اسلامی ?-زنده ها چرا ؟ انان که درجلوی چشمان شما نفس می کشند چطور...؟رفقای مسئولی که هنوز زنده اند ودرزیر سایه وجودی جمهوری ننگین به بدترین شکل اقتصادی وبه مانند افراد فقیر این سرزمین به زندگی طاقت فرسای خود ادامه می دهند چرا?... درطی گذشت این پانزده سال نخواستید لااقل پنجاه یا صد نفر ازاین رفقا رانجات ویا به انان کمک کنید تا لااقل ازلحاظ زندگی درمقابل دشمنان خلق وملت سربلند باشند...؟ درمقابل دیدگان شما اکثریت این رفقا هنوز با بدبختی وبیچارگی واوارگی خود حتی درخارج ازکشور نیز دست به گریبانند ؟هنوز بعد ازگذشت پانزده سال مشکل مادی و مالی دارند ؟ اخر رفیق گرامی:چرا باید شاهد ان باشیم که درجنبش پیشتاز فدائی بعد ازاین همه سال هنوزهواداران واعضای فعال این جنبش از فقر مالی و اقتصادی دچار مشکل بوده وهستند وناله می کنند ؟گویادرجنبش پیشتاز فدائی چنین حکمی صادروایه ای اسمانی نازل شده که چریک فدائی خلق به جای کمک به خلق بدبخت وفقیر وبیچاره وندار- خودش دست گدائی به سوی این وان دراز کند...چرا.. ؟....وجود اینگونه معضلات تشکیلاتی بدلیل وجود کدام شخص نابکاری درجنبش می باشد که قصد ضربه زدن به جنبش پیشتاز را دارد ..؟ ایا شما فکر می کنید که
......
بگذریم رفیق عزیز:- بیش از پانزده سال ازهواداران ساده وجزگرفته تا هوادارفعال وعضو فعال وسمپات وچه وچه وچه ...با زبانی دردناکترازمن وامثال من با شما وامثال شما صحبت وگفتگوو درددل ونامه نگاری کرده اند اما گویا متاسفانه درگوش رفقای فدائی درخارج از کشور به جای پنبه ـ بتون آرمه ریخته اند....چنین استنباط می شود که گویا با یک سری افرادآدم آهنی وروبوکوب کنترل ازراه دور طرف هستیم نه با انسانهائی که فدائیان واقعی وحقیقی هستند?.به همین دلیل به تازه واردان به درون جنبش پیشتازفدائی هرانگ ونسبت و توهین و اهانتی راروا می دارند.بطوری که اگر دقت کنیم درخواهیم یافت که با وجود بخش عمده ای از مارصفتان دردرون جنبش- پیش ازآنکه با کلیت جمهوری کثیف وننگین اسلامی به مبارزه ای رودررو ومستقیم دست بزنیم می بایستی با اینگونه اقشار فرصت طلب درجنبش پیشتازفدائی مبارزه کنیم تا به هنگام مبارزه- خیالمان ازپشت سرمان راحت باشد که یک وقت ازطرف این رفیقان نارفیق وناصادق خیانت نبینیم ویااینها ماراازپشت به گلوله نبندند?.حادثه گاپیلون راکه فراموش نکرده اید ؟خیانت های آقایانی چون فرخ نگهدارها وعلی کشتگرها وهمین اواخر نیز ناروزدن های آقای مهدی سامع وتوکل وزهری ها را...؟
تعدادی ازطرفداران جوان شما از من می پرسند که درراه جنبش پیشتاز فدائی چه چیزی را ازدست داده ام .من به شما جواب می دهم رفیق عزیزخانم اشرف دهقانی نه به این رفقای تازه ازراه رسیده ای که حتی نمی دانند تشکیلات های فدائی برای چه ازکشورفرار کردند فکرمی کنند که برای ادامه بقای سیاسی خود فرارکردند اما من می دانم ومی گویم که... ـ کی ــ چگونه وچرا؟...
درراه جنبش پیشتاز فدائی من نیز به مانند هزاران خانواده فدائی همه چیز وهستی خودم را ازدست دادم .همه چیزم را .تنها مانده بود جانم که تصمیم گرفتم برای گرفتن انتقام وکینه هاونفرت هاوانزجارهای تلنبارشده ازدشمن خلق ومیهن ـ لااقل ان رانجات دهم تا درفرصتی مناسب انتقام های خود راازدشمن بگیرم .واین فرصت مناسب نیز بلاخره فرارسید .اما متاسفانه بجای انکه دشمن جان مرا بگیرد بیشترین خیانت رااز طرف همین رفقای نا رفیق وناصادق وناروزن دیدم .

من نمونه یک هوادارخیانت دیده هستم رفیق خانم اشرف دهقانی .-انهم ازطرف خود مدعیان فدائی نشسته درخارج ازکشور.بیشترین وبهترین عمر جوانی خود را درعالم خیانت خارج نشینان گذراندم واین بخشی ازتقاصی بود که به جنبش پیشتازفدائی انهم صادقانه می بایستی پرداخت کنم که کردم..نه من ..که رفقای دیگر نیز همینطور ؟ وقتی درمقابل چشمان ما بهترین رفقای فدائی وزبده ترین وخبره ترین چریکهای فدائی ازطرف بخش خائنین درخارج ازکشور لو می رفتند ومن وامثال من میبایستی به طرق های مختلف ازاین رفقا دفاع کنیم که کردیم?ایا این خود بخشی از تقاص وبهائی نیست که ما می پرداختیم ؟ واصولا چرا ازدیدشما ودیگر مدعیان فدائی می بایستی وباید یک چریک فدائی تقاص ویا بها پس بدهد وبپردازد ؟...چرا.. ؟ایا فکر می کنید که زمان فعلی به مانند همان سالهای ۴۸ یا ۴۹ و۵۰می باشد?..یاشماهنوز نیزدرحال وهوای سالهای ۵۷ بسر می برید؟

نه رفیق گرامی :

عصر وزمانه برگشته است .عصر عصر جنگهای پیشرفته نظامی ست وچریک فدئی خلق نیزمی بایستی به همه فنون وابزاروالات نظامی پیشرفته مجهز شود وبا دشمن قدار به سبکی پیشرفته ومدرن بجنگد نه انکه تقاص پس بدهد ویا بهای چیزی را بپردازد ؟
درراه انگیزه واهداف شما رفیق خانم اشرف دهقانی نیز بیش از دوازده سال ازبهترین دوران زندگی ام را درامیدی از( نا امیدی) وگویا انتظاری عبث وبی فایده طی کردم وچه خوب شد که رفقای رزمنده فدائی درسازمان چریکها باردیگر این جنبش رادوباره زنده کردند که درغیر اینصورت بی شک وشبهه باخیالی راحت واسوده من نیز عطای جنبش پیشتازفدائی را به لقایش می بخشیدم ودیگر هیچ عزت واحترامی هم- نه به شما رفیق خانم گرامی -که به هیچکدام از مدعیان فدائی قائل نمی شدم .اما باتمام اینکه این همه سال به انتظار یک حرکت درست ونتیجه بخش از طرف شما بودیم وانجام ندادید باز شما را رفیق عزیزخطاب می کنیم .هنوز نیز به شما احترام می گذاریم وهنوز نیز انتظار شروع یک نبرد مسلحانه رااز شما داریم .اما رفیق گرامی :
هیچ انسانی عمر ان ادم افسانه ای نوح را ندارد .هیچکسی وهیچ شخصی صبربقول معروف ایوب رانداردودراین دور و زمانه نیز اصولا کسی حوصله شنیدن بحث های بی نتیجه انهم ازنوع سیاسی راندارد. من شخصا بادرنظرگرفتن سن وسال شما نگران اینده تشکیلات چریکهای فدائی خلق هستم .هنوز شما زنده اید اما گویا تعدادی ازرفقای فدائی ازسازمان شما جدا شده وبرای خود تشکیلاتی دیگر تاسیس نمودند .وای بروزی که ازاین دنیا وداع کنید .که تازه مرثیه سرائی ها ازطرف بخش فرصت طلب وبراستی اپورتونیست موجود درپیرامونتان ادعای وراثت سازمان راکرده وبرای چندمین باراین پیکره درب وداغون ومتلاشی شده راتیکه پاره تروخرد تر خواهند کرد ودرست درهمین نقطه است که جنبش پیشتازفدائی تازه به قعر نیستی ونابودی کامل سوق داده می شود دراین موردهیچ شک وتردیدی ندارم .
این درست که مرگ حق همگان است وهیچکسی نیز نمی تواندازچنگ قوی مرگ فرارکند.اما درانتخاب مرگ -بی شک وتردید- هرچریک فدائی خلق باطرزتفکری دیگر ومتفاوت ترازمردم عادی ازخودواکنش نشان می دهد.-از دیدگاه ما چریکهای فدائی خلق- تا زمانی که زور وستم ودیکتاتوری ودشمن خلق زنده وبرسرکاراست یک چریک فدائی خلق درمیدان مبارزه ورودررو بادشمن غدار انقدر نیروهای دشمن را می کشد تا دشمن سرتسلیم فرود بیاورد ویا درراه خلق ومیهن جان می بازد وبا این عمل مافوق انسانی خود حتی مرگ رانیز به مسخر وبه هیچ می گیرد.چرا که به چرائی مرگ خود اگاه است .حال سئوالی که دارم اینست؟ چرا مدعیان فدائی درخارج ازکشور دربستر ودرتختخواب منزلشان انهم درسرزمینی دیگر می میرند ودرگورستانهای کشورهای خارجی دفن می شوند واگر کسی رانیز نداشتند از طرف مسئولین قبرستانها-جسد شان را می سوزانند؟اما سرکردگان دشمن خلق با خیالی اسوده وفارغ الحال به مرگی طبیعی و عادی ودرسنین بیش از هشتاد سال انهم درداحل کشور ودرگورستانهای سرزمین مان دفن می شوند؟ چرا رفیق اشرف دهقانی ...؟ درحالی که من هرگز نمی خواهم ونخواهم گذاشت که اینچنین بمیرم واینچنین دفنم کنند .دوست دارم مزارم درکنار رهبران سیاسی ام قرار بگیردنه درگورستانهای شانزه لیزه وپاریس وامستردام ولندن ولوس انجلس و.....هرگز وهرگزوهرگز. وهمچنین برای مبارزه درراه اهدافم ومردن درراه هدف سیاسی ام نیز لزومی نمی بینم که ازکسی شناسنامه سیاسی ویا جواز مشروعیت یا مقبولیت تقاضا کنم ویا به کسی اجازه بدهم که بخواهد درتصمیم گیری ها وروحیه وتفکرات من دخالتی کند.چرا که خو ب می دانم تا چه حد وچگونه لااقل ازحق وحقوق خود وانگاه از سرزمینم دفاع کنم ....گذشت ان زمانها که عده ای دردرون تشکیلات وجنبش پیشتازفدائی کد خدائی می کردند ....گذشت انزمان که ان سان گذشت ...

چرا یک چریک فدائی خلق انقدر نیرو وقدرت ندارد که لااقل برای دو متر جا جهت دفنش وروزبعد ازمرگش درخاک کشور خود ازحق و حقوق خود دفاع کند؟ ویا اسلحه بدست گرفته وجانش رابرای خلق ومیهن فدا کند ؟براستی ایا خود شما به عنوان سمبل زن مقاومت ویکی ازبذرهای ماندگار جنبش سیاهکل ازمرگ خود بدین صورت راضی وخوشنود هستید...؟ایا خودتان می توانید اقرار کنید که سردادن شعار جنگ مسلحانه انهم طی این پانزده سال جز فریب چیز دیگری نبود...؟ قبول می کنید ..؟ اگر نه?:پس چرا درعرض این پازده سال که جای خود دارد درهمین دوسال گذشته انهم براساس شعاری که تبلیغش را می کنید نخواستید حتی یک تیر هوائی شلیک کنید..؟ و همه چریکهای فدائی خلق را به چریکهای بی سلاح مبدل ساختید ؟...چرا ...؟چرا نتوانستیم در عرض گذشت بیش از بیست هفت سال ازعمر ننگین ونکبت بار این جمهوری وحشی صفت اسلامی ـ حتی خودمان وجنبش پیشتازفدائی را ازچنگ ارتجاع اخوندی نجات دهیم که جای خود بماند?.. همگان نیست ونابود نیز شدیم ...?حال نجات خلق پیشکشمان ...؟با تمام اینگونه انتظارهای عبث وبیهوده ایا بازانتظاردارید که منتظز بمانیم وچشم وگوشمان را به کسی بدوزیم تا شاید روزی ـ روزگاری فرمان حمله واتش شلیک رابدهد... ؟ براستی این موقع و این زمان لعنتی وطلسم شده کی فرا می رسد ؟.. کی ..؟ چه وقت ...؟ وهزاران چرای دیگر......:

امید ان دارم که با این درد دل من -اقایان فرصت طلبی چون پولادخانها- مرا ماموراطلاعاتی ویا عامل رژیم معرفی نکنند چرا که خانواده من ذاتا وفطرتا فدائی وخودم نیزاحساس می کنم که ازفدائیان اصیل وازنوع افراطی اش در جنبش پیشتازفدائی می باشم.

باز با تقدیم احترامات فائقه :
امید ان دارم که اخرین لحظه از زندگی یتان شاداب وسرحال وسربلند وهمیشه سبز باشید .
دوستدارشما :
رفیق پویان از هواداران صادق شما..
Monday, December 11, 2006

No comments: