Monday, February 15, 2010

درج یک مقاله ازرفیق البرز-مسئول کمیته خارج ازکشورسازمان مخفی ایران

توضیح :

این مقاله چهارسال قبل نوشته شده وقبلا نیزدروبلاگهای سازمان درج شده بوددرآن زمان دریک اشتباه چاپی - خوانندگان وطرفداران وبلا گ عصراهانت وخیانت این مقاله را ازطرف رفیق پویان انگاشته بودندکه گویارفیق پویان این اشتباه اسمی راتصحیح وعذرخواسته بودند . مادراینجا باردیگراین مقاله که توسط رفیق البرزنوشته شده است رادرج می کنیم

____________________________

چه باید کرد ؟
1/02/2006

بیش از بیست و هفت سال از عمر ننگین حکومتی می گذرد که جز قتل و کشتار و بگیر وببند و شکنجه و اعدام وتیر باران های گروهی و تجاوز به ناموس و حیثیت مردم ستمدیده و نابودی کامل کشور و تخریب و دزدی های کلان و به حراج گذاشتن سرمایه های ملی و ثروت این سرزمین حاصل دیگری نداشته و ندارد . بی شک اگر چنین حکومت فاسد و قلدری در هر سر زمین دیگری وجود داشت مردم ان سرزمین یک شبه بساط ان را زیرو می کردند . در تاریخ سیاسی ایران نیز چنین دگرگونی بوقوع پیوست .دوران ستم شاهی که بعنوان ببر کاغذی و مزدور امپر یالیسم جهانی انهم با وجود دم ودستگاههای پلیسی و نظامی خود که به شکلی ناهنجار لوله اسلحه های ساواک و ارتش را به سمت مردم ستمدیده ایران نشانه می رفت ؟ تا با قلدری ( بی منطق ) خود ثروت ها و سرمایه های ملی رادو دستی تقدیم استعمار پیر و دولت های امپریالیستی بنماید . و با ایجاد شرایط خفقان و اختناق وسرکوب نیروهای اگاه و مبارز کشور بتواند بقای ستم شاهی خود را تضمین کند . در چنین شرایطی اصیل ترین ازادیخواهان و مبارزین راستین با بدست گرفتن اسلحه و مبارزه مسلحانه توانستند بساط چنین دیکتاتوری را از بیخ و بن برکنند . زیرا این اصل به عنوان یک عمل در ذهن و وجود انان جایگزین شده بود که :( هیچ مرگی بدتر از ان نیست که انسان سنگر بگیرد . در سنگر بماند و شلیک نکند .)تئوری که بسیاری از نیروهای سیاسی خصوصا مدعیان از طیف فدائی با وجود شرایط اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه فلک زده ایران انهم به مراتب بدتر از دوران ستم شاهی ( دچار و مبتلا ) بدان شده اند . با این تفاوت که نه تنها سنگر نگرفته اند .؟ نه تنها نمی توانند شلیک کنند ؟ که پرچم سفیدرا جهت تسلیم کامل به دشمن بلند کرده اند . رهبران سیاسی ما در هیچکدام از سخنان خود هرگزمبارزه مستقیم با دشمن را رد نکرده هرگز عنوان نکرده اند که در صورت ناتوانی در امر مبارزه خصوصامبارزه مسلحانه پرچم سفید را جهت تسلیم بلند کنید . زیرا اگر چنین بود . چه لزومی داشت که جانشان را فدا ی ارمان هایشان کنندوخون پاکشان توسط دشمن تا دندان مسلح بر زمین ریخته شود؟ امروز مدعیان سیاسی ما با وجود شرایط سیاسی و اجتماعی به مراتب بدتر از دوران شاه انهم با گذشت بیش از بیست وهفت سال از عمر نکبت بار این جمهوری ننگین نه تنها عمل مثبتی برای مردم ستمدیده و تحت سیستم دیکتاتوری و فاشیستی ــ مذهبی حاکم بر ایران انجام نمیدهند ؟ که در امر مبارزه مستقیم و رودرو با دشمن بربر منش ( وقت مبارکشان) را بی جهت تلف میکنند . بر عکس رهنمود های رهبران سیاسی ما بیشتر به بقای ( زندگی شخصی ) خود و خانواده یشان می اندیشند تا ایجاد یک جو و اتمسفرمبارزه اجتماعی در جهت دست یابی به ازادی و نجات مردم ستمدیده ( که پیشکش شان )  حتی نجات طبقه کارگر و دهقانی که در شعار ها و سخنرانی ها ونوشتجات چندین ساله خود ( دم ) از ان می زنند ؟ اگر از وراج ترین و حراف ترین سازمان ها و احزاب( مثلا ) سیاسی چون حزب کمونیست کارگری ( حکمتیسم ) و یا مدعیانی انچنانی سئوال کنیدکه در طی این دوران کدام کارگر و دهقان زحمت کش را از چنگ ستمهای مضاعف این جمهوری ننگین نجات داده اید ؟ نه تنها هیچ پاسخ روشن و مثبتی دریافت نخواهید کرد ؟ که به مانند ( بت پرستان ) ومقلدان بی چون وچرا -کاغذ پاره هائی به نام ( دنیای بهتر ) کسی را نشان می دهند ؟ که خود ان شخص نه تنها هیچ گام مثبتی جهت نجات حتی (پرولتاریای مورد نظر لنین ) برنداشت ؟( که هیچ )؟ باان شعار های پر طمطراق و بی عمل خود. نام ( جنبش کمونیستی ایران ) را در کوچه و برزن و کوی وروستاو کارخانه ها و کارگاههای مملو از ( زحمت کشان و ستمدیدگان ) این مرز و بوم بد نام و بی حیثیت کرد؟ طیف های فدائی موجود در ( حاشیه ) و مدعی ترین و شعار دهنده تر از همه که بیش از دو دهه شعارجنگ مسلحانه و نبرد مسلحانه را به خورد ان چند هوادار و طرفدار ( خارج نشین ) خود می دهد ؟ اگراز انان سئوال کنیم که در طی گذشت مثلاهمین پنج سال گذشته چند تا گلوله و ( فشنگ ) به سمت نیروهای تا دندان مسلح وابسته به جمهوری ننگین اسلامی که شما را با قلدری و زور به ( حاشیه ) راندو امروزه جز گردو غباری از اسم و نام و ارم شما در ( سراسر ) ایران چیز دیگری بر جای نمانده است؟ یااگرسئوال کنید که در امر نجات طبقه کارگر مورد نظر رهبران سیاسی خودتان چه عمل مثبت و یا گامی کوچک بر داشته اید ؟ با پر روئی کامل سیاسی اراجیف و کاغذ پاره های نوشته شده خودرا به عنوان (رهنمود طبقه کارگر ) به شما هدیه خواهند دادو با فریب خود سالهاست که به بقای خودتلاش می کنند . ودر طی این روند- بدلیل عدم اشنائی و شناخت دقیق انان از ( حال و روز کارگر و دهقان بیچاره و فقیر ) و از همه بدتر جهت حفظ منافع شخصی و خصوصی خود در مبارزه جدی با این جمهوری ننگین - پرچم سفید را به عنوان تسلیم ابدی بلند کرده اند. بنابراین هرگز نباید فریب شعار هایشان را خورد .زیرااکثریت اینگونه احزاب و سازمان های سیاسی مدعی ( از جنبش واقعی ) میلیاردها کیلومتر عقب مانده اند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جنگ مسلحانه و رد تئوری بقا

در عصر حاضر که دستگاه های پلیسی ــ نظامی ــ نیروهای تا دندان مسلح سرکوبگر ــ لمپنیست های مذهبی و دینی ــ نیروها و گروههای مفت خور وابسته به دستگاه اخوندیسم و شبکه های خطرناک وتبهکار مافیائی و..... انهم تحت کنترل کابینه ای مملو از تروریستهای حرفه ای و به دستور کامل بزرگ عمامه بسر ها و خرافه پرستانی چون علی خامنه ای و با اسم ونام ( دین ومذهب . این براستی افیون توده ها ) هر روز بهتر و به مراتب بیشتر بساط امپرا طوری تروریسم راگسترش داده و با نیروی چماق و اسلحه و اعدام و تیر باران و تجاوز به دختران جوان و نابودی سیستماتیکی طبقه کارگر و دهقان ( قابل توجه حزب کمونیست کارگری بسیار مدعی ) و یا با شارژ کردن مشتی مزدور بی اصل و نسب و بی هویتی که هنوز نوکری و چاکری خانواده های بزرگ اخوندی را بعمل می اورند و با ارسال انان به دنیای اینتر نت جهت( مثلا ) مبارزه فرهنگی و اشاعه مزخرفاتی به نام دین و دینداری -هر روز بر قدرت و اقتدار خود افزوده و دهن کجی بزرگی را به سیاسیون و مدعیان مبارزه مسلحانه (در خارج از کشور )نشان می دهند ؟ در عصری که در جلوی دیدگان همین مدعیان بی پرنسیب جمهوری خواهان و دمکرات منشهای کراواتی و سلطنت طلبان منقل و وافوربدست و سوسیالیست های فوکول کراواتی و خائنین دیروز به طبقه کارگر و مخالفین وراج امروزی چون حزب کثیف توده و اکثریتی های بی هویت و انگل صفت و حزب ک .گ ب ای حککا . وسازمانهائی از طیف فدائی و نیروهای اخوند منش و مذهبی مجاهدین که رهبری انان جز به فکر زن وزنبارگی وتعویض زن و تبلیغ دین و( جملات عربی )و.....به فکر چیز دیگری نیست و نیستند ؟ دستگاه حاکمه وفاشیستی مذهبی ملایان هر روز کارگری را به زندان - مال و اموال دهقان بیچاره ای را به یغما- جوان مبارز و حق طلبی را به طناب دار- دختر جوان و دانشجو راابتدا تجاوز جنسی و سپس به اتش -اعتصابات واعتراضات بر حق فقیر ترین و ضعیف ترین قشر موجود در جامعه را با شلیک گلوله ونارنجک -زندانیان بیگناه را الوده به سیتسم فاشیستی مذهبی خود انهم با شکنجه های شدید فیزیکی و روحی وبا قلدری تمام -اثار تاریخی و فرهنگی کشور و در اینجا حتی با بی شرمی تمام بر مزار رهبران سیاسی همین مدعیان فداعی و مجاهد سوسول منش نشسته در خارج از کشور تعرض و قصد تخریب را کرده و وجب به وجب خاک ایران عزیز را به شیخ وشیوخ عرب فروخته ....همه این اعمال سالهاست که در برابر دیدگان این مدعیان بی پرنسیب سیاسی بوقوع می پیوندد و در عوض از طرف وراجان سیاسی مان جز شعار و حرف و سخن و ناله و وزاری عکس العمل دیگری مشاهده نمی شود تازه با ناتوانی کامل پرچم سفید شان را به علامت تسلیم کامل بلند کرده اند تسلیمی که رهبران سیاسی ما همواره بر ان تا کید و مبارزین را از ان بر حذر می کردند ....
.در حال حاضر که کارگران زحمت کش میهن و دهقانان فقیر سر زمین مان پا بپای جنبش واقعی و مردمی به مبارزه ای همه جانبه و فراگیر بر علیه فاشیسم مذهبی دست زده اند . وظیفه هر چریک فدائی وهر انسان ازادیخواه و مبارز اینست که با بدست گرفتن اسلحه نقش یک پیش اهنگ و نیروی انقلابی و چریک مسلح را عمل کرده وبا بدست گرفتن اسلحه به عنوان یک نیروی مسلح حامی و پشتیبان جنبش کارگری و مردمی باشد . در مبارزات مستقیم شرکت کرده و علنا دشمن قلدر صفت رابه مبارزه بطلبد . سنگر بگیرد و دائما شلیک کند . زیرا دشمن برای رفتار های خود معیار های مشخصی دارد . باید ان رفتارها و ان معیار ها را
تحت کنترل گرفت و واکنش نشان داد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رد تئوری بقا

امروز مشاهده می کنیم که جز چند گروه سیاسی که با بدست گرفتن اسلحه و مبارزه مسلحانه علناهم به شعار ها و گفته های رهبران سیاسی شان جامه عمل پوشانده و هم پا بپا ی جنبش
ازادیخواهی و واقعی خلق قهرمان ایران در اعتصاب ها و اعتراضات مردمی شرکت کرده و با رد تئوری بقابه اصل مبارزه یعنی مبارزه مسلحانه می پر دازند بقیه احزاب و گروهها وسازمان های سیاسی به چرت زدن های سیاسی خود مشغولند . زیرا غافل از انند که ازادی هدیه ای نیست که جمهوری ننگین اسلامی به عنوان کادو به انان هدیه دهد .بسیاری از گروهها و سازمانها و احزاب ایرانی با انواع و اقسام اسامی و ارمهای مختلف که در خارج از کشور تحت عنوان اپوز یسیون -مدعی مقابله با جمهوری ننگین اسلامی بوده و در شعار پردازی های هر روزه یشان خواهان نشان دادن فعالیت های سیاسی و تشکیلاتی برای هواداران و طرفداران خود و در نهایت سعی و کوشش میکنندتا خود را مثلا مخالف جدی رژیم ولایت فقیه عنوان کنند ؟ با بینشی دقیق و با تیزبینی سیاسی از شیوه کارکرد ها و نحوه اجرائی فعالیتهایشان در زمینه پیشبرد اهداف سیاسی یشان می توان در یافت که جز به فکربقای خود انهم به دلیل اینکه مورد تعرض دشمن قرار نگیرند ــ نبوده و نیستند .و تازه عنوان می کنند که( چه باید کرد ؟)

اعتقاد به ان دار یم که اگر اهداف و سیاست هاو عملکردهای یک گروه یا یک حزب و سازمان سیاسی به نقد وبررسی کشیده نشود ؟ بعنوان یک ( دین ) و شر یعت جامد وافیون توده ها تلقی می شود . افیون خطر ناکی که متاسفانه بسیاری از احزاب و سازمان های سیاسی ما در خارج از کشور بدان دچار شده و این روحیه ومنش ضد اجتماعی را در خود پرورش داده و هرگز حاضر نیستند به تغییر و تحولات اصولی و منطقی تن دهند.( غرورهای کاذب سیاسی ).با نگرشی دقیق به سوابق بسیاری از مدعیان مبارزه با جمهوری اسلامی کاملا در خواهیم یافت که سعی نموده اند تا با ارائه مشتی مزخرفات و چرندیات سیاسی ــ مردم ستمدیده ایران و خصوصا نسل جوان و شورشی را ازجنبش واقعی و حقیقی خود دور کرده و چنین استنباط می شود که گو یا وجود انان به وجود این جمهوری ضدانسانی و ضد بشری وابسته بوده و بدون وجود حکومت ملایان- شعار ها و نوشتار هاو کاغذ پاره های انان دربین اجتماع و افکار عمومی وخصوصا هواداران وطرفداران خود پشیزی ارزش و جایگاهی نخواهد داشت .شیوع و ا پیدمی (باور) به این (تفکر وانگیزه غلط) که سازمان مجاهدین خلق و یا بخش سلطنت طلبان و احزاب مدعی کمونیست چون حککا ووو... قوی تر ین و مخالف تر ین و جدی تر ین اپوز یسیون سیاسی را در مقابل رژ یم ولایت فقیه تشکیل می دهند ؟ خود عامل و باعث ان شده است که مدعیان سیاسی در خارج ازکشور نتوانندفراتر از دیدگاهها و نگرشهای اینگونه احزاب و گروهها بیاندیشند و یا جرات و شهامت ان را داشته باشند که حتی کوچکتر ین خطاها و اشتباهات ان را به نقد و بحث بکشند?بمانندحکم شر یعت جامدی که سالهاست رژیم منفوراسلامی از طریق ان و با سو استفاده از عقاید مذهبی ملت چنین اجازه ای را به احد الناسی نمی دهد .

منش و فطرت وذات بت پرستانه در وجود بسیاری از سیاسیون مدعی انچنان قوی و مستحکم است که دیدگان سیاسی خود را جز در پیرامون گفته ها و سخنان اربابان گرامی شان باز نمی کنند . اگر مرحوم منصور حکمت وامثالهم داد دنیای بهتر و کمونیسم را سر داده و برای ایجاد چنین جامعه ای تئوری و فلسفه و شعار و حرف وحدیث می بافند .پس لنین چه گفته و چکاره بود؟ اگر مشتی مدعی اقتصاد دان که مدارک خر یداری شده را برسینه خود چسبانده وبرای پیشرفت اقتصاد کشور انهم ز یر سیطره مشتی ادم به تمام معنا ارتجاعی و وا پسگرا-فرمولهای بی ارزش و تئوری های ما قبل تاریخی ارائه می دهند ؟ پس کارل مارکس چه کاره بود ؟ اگر در جهت رهائی مملکت از چنگ حکومت فاشیستی چون حکومت ملایان بنا باشد که به مانند تماشاچیان و لشکرسیاهی های کتک خور به دهان افرادی چون اقای رضا پهلوی و مسعود رجوی و تقلید گران و نوچه های دیگرسیاسی دوخته و نا اگاهانه و ناشیانه حرفهای چندین ساله اما بی فایده و بی ارزششان را گوش فرا داده و بدان عمل شود ؟ پس مائو و هوشی مین و چه گوارا و بیژن جزنی ها چکاره بودند؟و یا چه رهنمودی داده اند که( چه باید کرد ؟)

با نگرشی عمیق بر فطرت و ماهیت احزاب و سازمان های بسیار مدعی- براحتی می توان بر واقعیت ها دست یافت . نمونه بارز ان را می توان در شیوه تقدس مابانه ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق و یا سیاست دو دوزه وکلک سلطنت طلبان و یا شعار پردازی های احزاب کمونیستی چون حککا یافت که خود سران و رهبران این حزب و کادر های مرکزی یشان شخصا هیچ اعتقاد قلبی به شعار هائی که می دهند نداشته و ندارند .وتازه هنگامی که مورد نقد و پرسش قرار می گیرند . حککاگفته های حکمت را به مانند یک ایه نازل شده و شر یعت جامد دینی در زرورقی به نام دنیای بهتر حواله می کند .اگر از اقایان سیاسی ماب مجاهدین خلق سئوال شود که فرق اشکاری بین ایدئولوژی شما و رژیم ولایت فقیه وجود نداشته و علنا با خواسته های سیاسی و اجتماعی مردم ستم دیده ایران در تناقض شدید می باشد ؟ایه فضل الله المجاهدین القاعدین واجرا عظیما( ایه قران) را به رخ می کشند . تا از انان سئوال شود که چه تفاوتی بین شیوه اجرای مراسم های مذهبی تان با جماعت اخوند دارد ؟ به موی دماغشان شدیدا بر می خورد ؟و یا از همه مهمتراگر سئوال شود که اصل مبارزه در شرایط فعلی جامعه ایران چیست ؟ مارک مر یم رجوی ــ را بر پاشنه کفشتان می چسبانند . اینده ای که بیست سال هست انتظار ان را میکشند ؟و برای شرایط فعلی ایران در بند این( پاسخ چه باید کرد) انان می باشد .از اقایان سلطنت طلب که یک سرشان به بیگانگان بند بوده تا انان را از شر تهاجمات حکومت فاشیستی برهاندو سر دیگرشان به خود سران جمهوری ننگین اسلامی و دم دستگاههای ترور و ادم کشی و جنایت وقاچاق موادمخدر محکم گره خورده است اگر سئوال شود:-شماها که داد وطن پرستی و ایرا ن دوستی ورد زبانتان است جنبش داخلی و واقعی در ایران را چگونه می بینید ؟ و چگونه می توان به جنبش کمک کرد ؟نقل و نبات های بت شان را پیشکش جنبش کرده اما از ارتباط خانواده و فک وفامیل های اقای پهلوی با خانواده هاشمی رفسنجانی طفره رفته و هنوز حال و هوای شاه شان را در سر می پرورانند . غافل از اینکه شاه دومشان نه بفکر یک جنبش داخلی و دگرگونی اساسی در کشور که برای ثروت های پدر مرحومش باجماعت روحانیون چک وچانه می زند ؟از یک طرف وجود چنین روحیه و انگیزه بت پرستانه در وجود سیاسیون مدعی که تحت عنوان نیروی( مثلا)اپوزیسون به حیات بی حرکت و ماکتی خود ادامه می دهند ؟ باعث ان شده است که در نهایت این افراد و گروههای نامبرده شده و امثالهم از جنبش واقعی در داخل کشور بدور مانده و تنها به فکر بقای خود باشند و انتظار دارند که از طرف مافیای تبهکار اسلامی مورد تعرض نیز قرار نگیرند . و از طرفی دیگر به صرف انکه نسل جوان امروزی که جهت بر کندن بنیاد خرافات و خرافه پرستی و الفاظی چون دین و ستون دین و مقدسات نامقدس دست به شورشهای مقطعی زده و حتی بعضا به شیوه مسلحانه به مقابله با نیروهای فاشیستی ــ مذهبی و ارتجاعی متوسل می شونداز دید سیاسیون مدعی -این حرکت و واکنش کاملا طبیعی جوانان
-حکم انارشیست و ماجراجو و چه و چه .....می خورد ؟

اپوزیسیونی که جز پز سیاسی ( شغل ) دیگری نداشته و ندارد ؟ و براستی نمی دانندکه چه باید بکنند ؟

در شرایطی که خلق ستمدیده ایران جهت نابودی فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران از طریق اعتصابها و اعتراضات و گاها نیز با شورش های ناگهانی خواهان بر چیدن بساط دیکتاتوری مذهبی بوده و در این راه حتی خون نیز میدهند . وظیفه اصیلترین و اگاه ترین و قوی ترین نیروهای سیاسی ان است که با مسلح کردن نیروهای خوددر مقابل دشمن تا دندان مسلح -سنگر گرفته و علنا وارد فاز سیاسی ــ نظامی خود شودکه متاسفانه مردم ستم دیده ایران  از طرف اپوز یسیونجز ترس و هراس و وحشت بیمار گونه ( اپوز یسیونی ) که شاید اصلا وجودخارجی نیز نداشته باشدهیچ چیزدیگری ندیده و نمی بیند .
سازمان مخفی ایران به عنوان یک نیروی جوان و با فهمی درست و درکی واقع بینانه در چنین شرایطی از بحران اجتماعی موجود- نیروهای خود را مسلح کرده و بدور از هر گونه شعار پردازی ها علنا در مقابل حکومت فاشیستی مذهبی سنگر گرفته و به نبرد مسلحانه پرداخته است . ز یرا دیگر جای این پرسش و پاسخ نیست که چه باید گفت و چه باید کرد ؟ باید مبارزه کرد و جنگیدچراکه تنها راه رهائی ایران جنگ مسلحانه است زیراجمهوری ننگین اسلامی از تنها چیزی که ترس و هراس و واهمه دارد ؟ اغاز یک جنبش مسلحانه از درون کشورخصوصا از طرف نسل جوان وشورشی می باشد

No comments: