Thursday, July 30, 2009

متنی ازقبل:مسعودرجوی چگونه رهبرشد؟

مسعودرجوی چگونه رهبرشد؟
رفیق پویان مسئول کمیته شمال ـ مازندران:
برای نسل جوان وشورشی ایران.نسلی که برای اینده سرزمینمان تصمیم خواهندگرفت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سرکردگان سیاسی چگونه اشخاصی بودند؟و چه هستند؟
مسعودرجوی:رهبر(عقیدتی)مجاهدین خلق ایران.
بی شک وتردید همه فعالان واگاهان سیاسی از چند وچون وجود زندانیان سیاسی ویا رهبران سیاسی در زندان های مخوف ووحشتناک دوران براستی ستم شاهی اطلاع و خبر دارندو یکی از علت های اساسی انقلاب بر علیه ارکان های ستم شاهی نیز وجود هزاران مبارز وازادیخواه در سیاهچالهای شاه خائن و قرارگرفتن انان زیر شکنجه های وحشیانه وقرون وسطائی ساواک شاه بودبویژه با اغاز سال پنجاه وهفت .اما وجود زندانیان سیاسی در سالهای پنجاه تا پنجاه چهار باعث بسیاری از کنش ها وواکنش های بین افراد ونیروهای سیاسی بویژه مابین چپگرایان ـ مذهبیون ـ ملیون و در این بین نیز سازمان مجاهدین خلق ایران شدانهم در درون زندان های مخوف چون زندان اوین وزندان قصر.در این سالها بر اثر ضربات سنگین وشدید ساواک شاه بر پیکره وبدنه اصلی بسیاری از تشکیلات های سیاسی بسیاری از مسئولین ـ رهبران ـ اعضای فعال ـ وحتی کسانی که بطور جزئی با نیروهای سیاسی در ارتباط بودنددستگیر وروانه زندان انهم جهت باز جوئی وشکنجه واقرارشدند و سازمان مجاهدین خلق نیز ازاین ضربه ها بی نسیب نماند .
رهبران وبنیانگذاران واقعی این سازمان چون مهدی رضائی ها ـ محمد حنیف نژاد ها ـ بدیع زادگان ها و... ودر این بین اقای مسعود رجوی جوان ما نیز دستگیر و وارد زندان می شوند.بی شک وتردید کسانی که مراحل مبارزه نیروهای سیاسی ایرانی را از ان زمان تا بحال دنبال کرده و علاقه ای خاص به شیوه ونحوه گذار مراحل سیاسی تا به حال را دارندیک سری حوادث و رخداد های ان زمان رانیز شاهد بودند. مثلا حوادثی چون حماسه بیاد ماندنی سیاهکل ـ ترور های انقلابی ژنرال ها ـ ارتشبد ها و تیمسار های جلاد وابسته به دم ودستگاههای درباری شاه خائن ـ عملیات های کوچک چریکی ـ نظامی بر علیه مزدوران و نیروهای مسلح شاه توسط چریک های فدائی خلق ـ ویا عملیات های کوچک مانند حمله به یک سری مناطق و اماکنی که میتوانست ضربه های شدید اقتصادی وارد شود .وووو... ودر این بین نیز بی چون چرا عملیاتی که در دی ماه هزاروسیصد و پنجاه توسط گروه مهندس سماواتی از مسئولین رده بالای سازمان مجاهدین خلق که برای انفجار دکل های برق (سولقان ـ کن ) برنامه ریزی شده امابه شکست انجامید را بخاطر دارندواکثر این افراد واشخاص مسن وپیر وحی وحاضر سیاسی نیز بدون شک مصاحبه رادیو ـ تلویزیونی مهندس سماواتی را که توسط یکی از مسئولین امنیتی شاه خائن وساواک برنامه ریزی و تدارک دیده شده بود بخاطر دارند که مامور ساواک این مهندس را (خرابکار) معرفی کردودراین مصاحبه مهندس سماواتی فقط چگونگی دستگیری خود ودو نفر همراهش را توضیح دادنه چیزی بیشتر ونه چیزی کمترکه انسان بخواهد حتی مهر خیانت ویا لو دادن را به ان بدهد .(اما درست بعد از این مصاحبه .اقایان جوان وناشی چون اقای مسعود رجوی نیز که (مثلا ) در زندان بوده و نمی دانم چگونه وچطور شد که یهو خودشو مجاهد فرض کرد وبه حساب اورد ؟)این مصاحبه تلویزیونی باعث ان شد که مسعود رجوی ناگهان قد علم کرده و علاوه بر زدن مهر خیانت .مشغول طرح ریزی یک توطئه ناشیانه و نابخردانه انهم در جهت بقتل رساندن این شخص در درون زندان و کشاندن این افراد در داخل یک (سلول) از قبل تعیین شده بشود . در حالی که این گروه لو رفته اصلا خیانتی را نکرده بودند که به سزای مرگ محکوم شوند .از بد شانسی و اقبال بد اقای مسعود رجوی . گویا درست در روز اجرای قتل ـزندانبانان دو نفر از مسئولین و اعضای رده بالای سازمان مجاهدین خلق را وارد همان سلول میکنند.اقای مسعود رجوی به همراه چند جوان ناشی واتشین مزاج تر ازخود وقتی وارد سلول می شوند وبا مسئولین سازمان مواجه می شوندوبادیدن مسئولین سازمان ناگهان شوکه ای عجیب به مسعوددست دادکه باعث وخروج غیرارادی ادرارو باعث شاشیدن درلباس خودشد ودرهمان لحظه به همه چیز اقرار می کنند .مسئولین سازمان بعد مطلع شدن از موضوع بلا فاصله به سراغ اقای مسعود رجوی و دو نفر همراه ایشان رفته و انان را شدیدا مورد ماخذه ونکوهش قرار داده وانها نیز به (پته پته )می افتند .اما چون جریان این قتل جدی تلقی شد مسئولین سازمان جهت خاتمه دادن به این قائله حتی گویا دست به دامن یکی از (ملیون ) زندانی که گویا خرش در زندان زیادی می رفت می شوند. و این عمل به مانند یک فشار روحی وعقده وکینه ای شتری مانند در قلب اقای مسعود رجوی تلبار می شود:یکی از ان مسئولین رده بالااز مسعود رجوی سئو ال می کند که:( تو که ان شخص را کاملا می شناسی؟تو چرا وارد این ماجرا شدی؟ )اقای مسعود رجوی نیز می گوید :( ترسیدم موقعیت تشکیلاتی ام به خطر بیافتد)دقت کنید چه گفت :(موقعیت تشکیلاتی اش به خطر می افتاد).
بعد از شکست مفتضحانه مسعود و رفقایش در طرح واجرای این قتل بار دوم و حادثه ای که باعث معروفیت و مشهوریت این شخص شد و توانست خود را در بین یک سری افراد ابتدا عادی جا بیاندازداما با حالتی مریض الاحوال و کاملا بیمار گونه مدتی را با فشار های شدید عصبی تحمل کندعدم انتخاب این شخص در جلسه مرکزیت سازمان و عدم رای اوری از طرف گروه بودبطوری که بر طبق اظهارات موثق و حقیقی شاهدان وناظران عینی در ان زمان در ان جلسه که بعد از ضربه اواخر خرداد یا شهریور ماه تشکیل شداین ضربه روحی چنان مهلک واساسی بود که اقای مسعود رجوی براستی چندین روز را مریض و از عقده زیادی گویابستری نیز شده بودبطوری که اکثریت اعضای مرکزی سازمان از این تغییر حالت روحی وجسمی مسعودتعجب زده شده بودندو از همدیگر سئوال می کردند که:(چرا یهو اینجوری بهم ریخت این مرتیکه ؟)در یک دادگاه کاملا فرمالیته وفرمایشی شاه خائن ـ اقای مسعود رجوی چنان موضع و جبهه گیری از خود گرفته ونشان می دهد که حتی افرادی چون بابا کاشانی ــ داوری ــ ساجدیان .ووو... علنا عنوان می کردند که: (مثلا برای اینکه حضور خود را درمرکزیت تضمین و به ثمر برساند چنین موضعی گرفت تا کسی شک وشبهه ای نداشته باشد.)چنین حرف های مفت ومزخرفات و برخورد های ناشیانه ونا بخردانه و کاملا مافیائی وتبهکارانه ورفتارهای احمقانه درست زمانی ودر شرایطی از این (اقا مسعود) سر میزد که بسیاری از رهبران ومسئولین و کادر های مرکزی و رده های بالای سازمانی درسازمان چریکهای فدائی خلق زیر بدترین و شدیدترین شکنجه های جسمی وبدنی وروحی بودند و یکی یکی نیز جان می باختند.در سازمان مجاهدین خلق افرادی چون ناصر صادقی در ساختمان ساواک ــ اصغر بدیع زادگان در زندان شهربانی ــ ابراهیم اوخ ـ موسی خیابانی(که بعد ازانقلاب وبا لو رفتن از طرف شخص خود مسعود رجوی در یک خانه تیمی کشته شد)ــ سادات دربندی ــ نیز بیش از همه شکنجه می شدنداما جالب این بود که هر بار مامورین ساواک شاه اقای مسعود رجوی را به میزبازجوئی می کشانددستجات وگروههای مسلح ومخفی در خارج از زندان نیز یکی یکی لومیرفتند؟یکی یکی .و بعد از وارد شدن به زندان با اقای مسعود رجوی رودرو می شدند.افرادی نظیر :هوشمند خامنه ای ــ کاظم ذولانوار ـ زینال حقانی ــ مصطفی خوشدل ــ خلیل طباطبائی ــ کبیری ها ـ ووو... که یکی یکی زیر شکنجه کشته شدندهمگی توسط اقای مسعود رجوی وباند تبهکار پیرامونش لورفته بودندویا افرادی چون:محمد مفیدی ــ مهدی رضائی ـ باقر عباسی که درست بعد ازلورفتن از طرف باند اقای مسعود رجوی دستگیر وچند ماه بعد بلافاصله اعدام می شوند .اقای مسعود رجوی با گرد هم اوردن افرادیبراستی جانی وخطر ناک وتبهکاروچاقو کشان حرفه ای موجود در زندان ان زمان ـبرای خود قدرتی را به وجود می اورد قدرتی که حتی بعد از انکه گروه چریکی مسلح زیر نظر لطف الله میثمی (گروه میثمی ) که از طرف مسعود رجوی وباند تبهکارش لو رفته وروانه زندان اوین می شوندوبا کمک وهمکاریافرادی چون :محمد سعادتی ـ علی خدائی صفت ـ و حتی حسین ابریشم چی با مسعود رجوی این گروه نیز تارومار میشود انهم در درون زندان .گروهی که گویا کاملا ومستقیما زیرنظر محمد حنیف نژاد یکی از بنیانگذاران سازمان فعالیت و کار می کردندو مسئول این گروه یعنی میثمی روابطی مستقیم و نشست وبرخوردی نزدیک باخود محمد حنیف نژاد داشت .می دانیم که سازمان مجاهدین خلق در ان زمان از قشر های مختلف مذهبی تشکیل می شدو نیزبه ماننددیگرسازمان های سیاسی چون سازمان چریکهای فدائی خلق ایران از دو بخش اساسی : (نیروهای بیرون از زندان ـ و نیروهای درون زندان )برخوردار بود .بی شک وتردید اگر حوادث و اتفاقاتی که در سالهای پنجاه تا پنجاه و پنج در زندان اتفاق نمی افتادوفرصتی بدست افرادی چون مسعود رجوی وباند تبهکارپیرامونش نمیداد هیچ معلوم نبود وبعید به نظر می رسید که امروز خود را (میراث خوار)سازمان مجاهدین خلق قلمدادکندو یانگهبان و(پاسدار)حق و حقوق حنیف نژاد ها وبدیع زادگانها و مهدی رضائی ها.؟میراث خواری تا ان حدواندازه وتا انجا که بعد از ازادی از زندان ـاززندانی که نه شکنجه شده بود ونه کلمه ای بالاتر از گل وگلاب از مامورین ساواک وزندانبانان شنیده بود ودر جهت توجیه خود ولاپوشانی کلیه خلاف کاری های سیاسی ومافیائی خود دردرون زندان (جنایت های تبهکارانه خود )ــ و بعد از ان هم در مرحله (مثلا مبارزاتی بیرون از زندان) که براستی و درحقیقت اوردگاه حقیقی واصلی هر سازمان انقلابی می باشد؟انهم درچنان شرایط حیاتی ومهم ـ اقای مسعود رجوی در سخنرانی خود در اسفند ماه سال پنجا ه وهفت در دانشگاه تهران همه ان اشخاص وافرادی را که درداخل زندان از بین برده بود(اپورتونیست های چپ نما)معرفی کرده وحتی تعدادکشته شدگان سازمان را هم به سی نفرتقلیل دادوهمگان شاهد بودیم که پنج تن از بهترین و بااستعدادترین وشاخص ترین اعضای سازمان مجاهدین خلق در یک تصادف ماشین در اواخر بهمن ماه کشته شدندتصادفی از قبل تعیین وبرنامه ریزی شده ـماموریتی که فقط اقای مسعود رجوی وباند تبهکارش از ان باخبر بودنه کسی دیگر. وامامبارزه در بیرون وبعدازازادشدن اززندان.: تاثیرات منفی و خطر ناکی که از ان شوک وضربه روحی: ( عدم انتخاب از طرف مرکزیت سازمان در داخل زندان )بر روح وروان اقای مسعود رجوی برجای گذاشته بود باعث و بانی جریانات وحوادثی شد که همه بعد از انقلاب دیدیم وهنوز شاهد وناظر ان هستیم . حوادثی چون نابود کردن وتخریب چهره های سیاسی بهترین وباتجربه ترین کادرها واعضای مرکزی سازمان با چرندیات ومزخرفات سیاسی که تحویل ایرانیان داد ـ جبران کمبود های اساسی واز قبل مانده در زمینه شهوت وشهوت رانی از طریق تعویض زن وزنبارگی وزنبازی وعیاشی هائی که حاصل از کمبود های روحی وروانی این شخص که در دوران زندان بدان دچار شده بود مثلا: گرفتن دختر اقای ابوالحسن بنی صدروبعد ازاتمام وارضای شهوت های حیوانی خود دادن طلاق انهم به سبک ائمه اطهارش ـ به کشتن دادن همسر وزن حقیقی وواقعی خود(اشرف ربیعی)انهم فقط وفقط برای بدست اوردن زنی تازه ونووهمبستر شدن با زنی دیگرواینباراما به روشی کاملا سیاسی وایدئولوژیکی انهم ازطریق ابتکار وابداع( انقلابی بستری)چون انقلاب ایدئولوژیکی ـ استحاله و(کاملا حل شدن)دردل وجسم مریم خانم ومریم خانم هاوباشستشو دادن مغزرفیق صمیمی خود مهدی ابریشم چی ـهمسر زیبا روی این شخص(احمق)راچه راحت وبی دردسر بچنگ خود در اوردوهمین مسئله نیز باعث شدکه سیل مجردان وعذب های مسن وجوان امابی زن وبی همسرمجاهددرکشورهای دیگر به سمت عراق سرازیر شودحتی ماموران اطلاعاتی رژیم نیزبرای بچنگ اوردن(زن طلاق داده شده)به مانندموروملخ به سمت شهراشرف روانه شدند.در این زمینه نیزاقای مسعودرجوی دریکی ازفرمایشات پیامبرگونه ودربین اعضای باندمافیائی خودچنین اعلام کرده بود (من همه اش رامی خواهم یاهمه چیزیاهیچ چیز)
:(این حرف ایشان برای بدست اوردن مریم عضدانلو بود .)اقای مریض الاحوال و بیمار سادیسمی ما وقاحت و پرروئی وبی شرمی راتا بدانجا رسانده بود که در بین ششصدنفرازهمپالگی هایش چنین عنوان کرد:
(شاخص اصلی انقلاب ووصل شدن واقعی وحقیقی به رهبری دراین است که دست مرابگیریدوداوطلبانه وبا خلوص نیت وقلبابه بسترهمسرتان ببرید)حال خودتان فکر کنید وحدس بزنید:کسانی که براستی چنین سخنان وحدیث ها و حرفهائی را انهم در چنین شرایطی از رهبر عقیدتی مبتلا به هموسکسوالیته خود قبول و کورکورانه بدان عمل می کنند ؟ برده وبت پرست نیستند ؟وخودحدس بزنید که چگونه رهبری یک سازمان سیاسی رابر عهده گرفت؟
به هرحال واقعیت دیگرامرنیزاین است که:
(دربین کورهاونابینایان ـآدم یک چشم پادشاست)
(پویان
)11
/03/2006

مطلبی ازقبل:

مطلبی ازقبل:
(رفیق شهرام مسئول کل سچفخا(سازمان مخفی)
....خلق قهرمان ایران خودشاهدوناظراست که سازمان چریکهای فدائی خلق ایران(سازمان مخفی جوانان مسلح)بااتخاذموضعی سرسختانه وقاطعانه ویک نیروی انقلابی باداشتن دیدگاهی کمونیستی ومارکسیستی ودردفاع ازسوسیالیسم وظیفه خودرابه عنوان پیشاهنگ انقلاب وگاردهای مسلح انقلابی دردفاع ازجان کارگران وزحمتکشان ومردم ستمدیده ایران برعهده گرفته ودرقبال حمله ها ویورش های بی ترحمانه نیروهاومزدوران سرکوبگروارتجاعی ـ مبارزه مسلحانه وجنگ چریکی راانتخاب کرده وباوری عمیق داریم که تنهاراه رهائی خلق قهرمان ایران جنگ مسلحانه انقلابی بوده ومی باشد.ودراین نبردنابرابرسازمان مخفی نه به مزدوران حکومت ونه به هیچ مزدوروخائن به خلق ومیهن ترحمی بخرج نخواهددادهرنیرووهرفردی که خواستارکارشکنی وخلل درامرمبارزه مسلحانه سازمان انقلابی ماباشددراصل حکم مرگ خود راامضاکرده است...
....حکومت ننگین تنهاازیک جنگ مسلحانه وداخلی ترس ووحشت دارد.چراکه خودبهترمی داند تنهاراه نابودی اش جنگ مسلحانه داخلی می باشد.
خلق ستمدیده ایران رادرمبارزات همه جانبه اش تنهانخواهیم گذاشت ودراین راستاسازمان انقلابی ماحدومرزوفاصله بین خود ـ انقلاب وضد انقلاب راتعیین ومشخص کرده است.
جنگ مسلحانه راهم به عنوان تاکتیک وهم استراتژیک پذیرفته وبرتئوری بقا ادامه بقاخط بطلان می کشیم..
http://cherikhayemosalah.blogfa.com/post-18.aspx
______________________________
رفیق شهرام ـ فرمانده چریکهای مسلح فدائی رابهتربشناسید:
(مصاحبه رفیق پویان بارفیق شهرام)
با توجه به رویداد ها ورخداد های مهمی که بعد از انقلاب بیست ودوم بهمن ماه که منجر به سقوط سیستم دیکتاتوری ـ نظامی شاه خائن وستمگر شد. بسیاری از نیروها و گروههای سیاسی نیز هرکدام با ایدئولوژی ها و تفکرات مختص خود وارد حیات سیاسی جامعه ما ایران شدند. اما از دیدگاه نگارنده این مطالب شاید تنها نیرو وجریان سیاسی که توانست نقش اساسی و پایه ای خود را در درون دل و روح خلق ستم دیده ایران تاثیر پذیر سازد جنبش پیشتاز چریکهای فدائی خلق بود. جنبشی که در نهایت : خلق قهرمان ایران هنگامی که برای ازادی زندانیان سیاسی ـ درب های زندان مخوف اوین را گشودند با دیدن اولین رفقای چریکهای فدائی وزندانیان سیاسی علنا واشکارا فریاد بر اوردند که:
(اسلحه هارابدست چریکهای فدائی خلق بدهیدامابه مجاهدین اعتمادنکنید).
واین گویای روشنفکری و دید باز یک ملت نسبت به جنبشی بود که سالهای سال با دادن صدها چریک شهید.ازادی ایران را رقم زده بودند.وبه اعتقاد من شاید همین فریاد خلق برای جنبش پیشتاز فدائی به عنوان یک تشکر ملی کافی بود.و می بایستی بر دستان زحمت کش این خلق ستمدیده نیز بوسه ای از عشق و مهربانی می زد. زیراخلق ستمدیده بیدارواگاه شده بود.
بسیاری از فعالان در این جنبش از بعد پیروزی انقلاب شکوهمند بیست ودوم بهمن ۱۳۵۷ تا بحال شاهد بسیاری از فراز ونشیبها وحوادثی خوش ایند وگاه نافرجام ونافرم بوده وهستند .بویژه نسل ما وهم سن وسال های ما که در ان دوران شاید در حد سنی ۱۳ سال یا چهارده سال بودند ...که امروزه بعد از گذشت بیست و هفت سال از ان دوران به عنوان یک نسل سوخته وبر باد رفته به حساب امده و اینک به مرز سنی چهل سالگی پا گذاشتیم . شاید در هیچ کجای این کره زمین نسلی چون نسل ما یافت نشده باشد و یافت نشود که اینچنین روزگار سیاهی وتباهی را به چشم خود دیده باشد...جتی یک روز خوش را...
اماجنبش پیشتاز فدائی با تمام افت وخیز هائی که دردرون جامعه ایران داشت به اعتقاد من هرگز با خارج شدن نیرو ها وگروههای مدعی سیاسی از ایران (به دیگر کشور های خارجی )که با اسم ونام فدائی ویا چریک فدائی به حیات سیاسی خود ادامه می دادند این جنبش بار سفر خود را هرگز نبسته بود .شاید سکون ترین وبی حرکت ترین وبی حالت ترین شکل این جنبش که حالتی کما گونه و خنثی بر خود گرفته بود سالهای سیاه ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۰ باشد. سالی که هواداران جوان وکلیه کسانی که به نحوی وبه شکلی با سازمان های سیاسی فدائی در ارتباط بودندوبرای اینگونه سازمان ها از طریق کتابخوانی ـ فروش نشریات وکتاب ـ پخش اعلامیه ها وجزوات سیاسی ـ ویا حتی با شرکت در هیئت هائی چون هیئت کوهنوردی ـ گروه سرود ووووو....نقش خود را ایفا می کردند . در این سالهابراستی به وجود یک خلا درد اور پی برده و ان را احساس می کردند .اکثریت اینگونه رفقای جوان فدائی در یک هرج ومرج و سرگیجه سیاسی بسر برده ومتاسفانه در این اشفته بازار سیاسی واجتماعی چه بسا بسیاری از انان بستگان و والدین خود را نیز فدای راه ازادی کردند .غافل از انکه سازمان های سیاسی در یک تصمیم جمعی و همگانی با تنها گذاشتن اینگونه رفقای جوان فدائی به دنبال عیش ونوش ها وعافیت طلبی های خود رفته بودند.واگر هر از چند گاهی نیز مشاهده می کردند که تعدادی طرفدار ـ هوادار ویا مشتاقان این جنبش قصد فعالیت در درون کشور را دارند به سبکی مافیائی بر انان خیانت ورزیده واز پشت بر انان خنجر می زدند .شواهد واسناد ومدارک فراوانی در این زمینه موجود بوده ومی باشد.
سازمان مخفی جوانان مسلح نیز در چنین اوضاع واحوالی در روز نوزده بهمن:(روز حماسه سیاهکل ) ودر سال ۱۳۶۶ با نشست تعدادی از رفقای جوان فدائی در منطقه کردستان ایجاد وپایه گذاری شد .واز ان تاریخ تا بحال به فعالیت های سیاسی (اما کاملا مخفی) خود در داخل کشور ادامه می دهد . از تاریخ تاسیس این سازمان تا یک سال قبل رفیق بیژن از اعضای خانواده اعدامیان وشهدای فدائی مسئولیت کل این سازمان را برعهده داشت . وبه دلیل یک سری تغییر وتحولات در درون این سازمان وتصمیم برعهده گرفتن مسئولیت نیروهای رزمنده فدائی از طرف رفیق بیژن. رهبری و مرکزیت سازمان را به رفقا در خارج از کشور و مسئولیت کل سازمان را با تصمیم کمیته مرکزی سازمان به رفیق( شهرام) وکمیته خارج از کشورسپردند .
امروز نیز بعد از گذر از فراز ونشیب های فراوان وبویژه انچه که بر نسل ما وامثال ما گذشت در خدمت رفیق عزیز و گرامی : رفیق شهرام مسئول کل سازمان چریکهای فدائی خلق ایران :(سازمان مخفی جوانان مسلح ایران ) ورفیق رضا مسئول بخش اینترنی سازمان مخفی هستیم . واز این رفقا سئوالاتی را به عنوان مصاحبه به عمل می اوریم . باشد که پاسخ انان راهگشای راه ازادی و عاملی در جهت گرد هم اوری وتجمع مجدد هواداران جوان فدائی باشد :
لازم به توضیح است که سئوالاتی که ازطرف من میشودباعلامت اختصاری(س)وجوابهای رفیق شهرام باعلامت اختصاری(ج .ر.ش)نشان داده شده است:
بادرودفراوان وباتشکروسپاس ازشمارفیق گرامی(رفیق شهرام غزیز)که دعوت مارا قبول کردید:
بعنوان اولین سئوال:درصورت ممکن بطورمختصرخودتان رامعرفی وتوضیح دهیدکه چگونه باجنبش پیشتازفدائی اشناشده وچه عواملی باعث شدکه رفقای کادرمرکزی شمارابه عنوان مسئول کل سازمان چریکهای فدائی انتخاب کردند؟
(ر.ش):بادرودبه خلق قهرمان ایران وبایادونام شهدای راه ازادی وهمچنین باتشکرازشماوهمه مبارزین راستین وباتقدیم احترامات انقلابی به همه خانواده های شهدای راه فدائی:
من رفیق کوچک شماشهرام متولد۱۳۴۶اهل ساری ـ مازندران:من نیزبه ماننداکثرهم نسلهای خودبعدازانقلاب باجنبش پیشتازفدائی اشناوازسنین۱۳سالگی درجلساتی چون جلسات کتاب خوانی برای نوجوانان وجوانان ـ توزیع وپخش نشریات وروزنامه هاـاعلامیه های سازمان چریکهاویافعالیتهائی که برای هم سن وسالان من دران زمان تعیین شده بودبویژه شرکت درهیئت های کوهنوردی سازمان شرکت وباایدئولوژی این جنبش اشناوتا بحال نیزدرراستای اهداف جنبش پیشتاز فدائی فعالیت میکنم.ازسال۱۳۵۷تاسال۱۳۶۰که رژیم ددمنش وفاشیستی مذهبی حاکم باتمام قواوبا بسیج نیروهای فالانژیست ومزدوران حزب اللهی تاخت وتازوحملات وحشیانه خودبه نیروهای انقلابی راشروع کرد؟دربسیاری ازمراسمهاویادبودهائی که ازطرف سازمان درمحلهاواماکنی چون ساختمان هلال احمرساری ـ دانشکده کشاورزی(ابیاری)ـ گروه سرودمحلی رجاـ گروه هنروتئاتربه اجرادرمی آمدشرکت وعلی الخصوص بدلیل انکه خانواده خودم ازخانواده ای کمونیست وتعدادی ازاعضای خانواده هم بعدازانقلاب برای جنبش پیشتازفدائی فعالیت وحتی یکی ازاعضای خانواده این جانب ازمسئولین وکادرهای رده بالای سازمان چریکهابودباسازمان اشناوواردجرگه سیاسی جنبش پیشتاز شدم.
درسال۱۳۶۲نیزباحملات وحشیانه نیروهای فالانژیست وابسته به حکومت ارتجاعی اخوندهاـاعضای خانواده من نیزبه مانندهزاران فدائی دیگردستگیروواردزندانهای جمهوری ننگین شدند.دران سالهانیزخودشاهدجنگ ونبردخلق قهرمان ترکمن صحرابه رهبری رفقای شهید:توماچ ـجرجانی ـ واحدی ـ مختوم ودران سن وسال باتعدادی ازرفقاومسئولین سازمان که بصورت گروهی واردبندرترکمن شدندشاهدصحنه های درگیریهای مسلحانه بین نیروهاوچریکهای فدائی بامزدوران مسلح تیمسارفلاحی جلادبودم.منظورانکه درچنین حوادث ورخدادهای سیاسی واجتماعی بااهداف جنبش پیشتازاشناشدم.
درسن۱۸سالگی اجباراواردخدمت سربازی شدم.دوران اموزشی رادرپادگان(پرندک)متعلق به لشکر بیست وسه نیروهای مخصوص(نوهد)یاهمان(کلاه سبزها)ودوره تکاوری رادرمنطقه شورابادقم به اتمام رساندم.درهمین دوران اموزشی بودکه بارفقای دیگر چون:رفیق بیژن عزیزـرفیق حمیدـرفیق توماچ ازبستگان شهیدتوماچ(رهبرجنبش ترکمن صحرا)ـرفیق اروین ـورفیق رضاـ رفیق جاویدـرفیق سعیدـوخود شمااشناوهمه مابعدازاتمام دوران اموزشی به منطقه جنگی کردستان(سردشت)اعزام شدیم.ابتدادرگردان ضربت این لشگروسپس درگروهان سوم گردان۷۴۵تکاورلشکرـ وانگاه دربخش شناسائی وسپس درقسمت رهائی گروگان لشکرخدمت کردیم.
(س):به همراه همه رفقا؟
رش:بله تقریبا به همراه همه رفقا .البته باز تعداد دیگری از رفقا هم بودند که دربخش های مختلف ویگانهای نظامی چون قسمت موتوری ویا تدارکات گردان یا لشکر بودند اما اکثر اوقات به دیدن هم می رفتیم .چون پایگاهها نزدیک هم بود . اما در همان دوران نیزهمه ما ورفقای دیگر بدلیل اینکه عضوی از اعضای خانواده های سیاسی بودیم .از طریق رکن دو وسه لشکر که مملو از نیروها ومزدوران اطلاعات اخوندی بود. تحت نظر شدیدو حتی بعضا بدلایلی خواهان کشته شدن ما بودند تا با چسباندن مارک (خانواده شهدای جنگ) به تبلیغات های ضد اجتماعی دست زده و نهایت بهره وسواستفاده را ببرند .واین درست زمانیست که در این منطقه عملیاتهائی به نام نصر ۱تا نصر۴انجام شد .
درروزنوزدهم بهمن۱۳۶۶همه رفقادریک سنگرگردهم امدیم تابه طورمخفیانه مراسم سالگردحماسه سیاهکل رابرگزارکنیم بعدازمراسم شروع به یک سری بحث های سیاسی وبویژه درمورد جنبش پیشتازفدائی ـ شرایط سازمانهای سیاسی ـموقعیت انان دران شرایط ودران زمان ـوظایف ماهواداران جوان دراین زمینه وازهمه مهمترادامه فعالیتهای سیاسی حتی بعدازخدمت شد...
چهارشنبه 25 دی1387

بشکن - بسوزان - دودکن

بشکن - بسوزان - دودکن

سه سال قبل - گفتاری ازرفیق پویان :

عراق کنترل اردوگاه اشرف رادردست گرفت
_____________________________
سه سال قبل
گفتاری ازرفیق پویان مسئول کمیته شمال -مازندران :...

مطمئن باشیدکه روزی فرامیرسدکه مریم عضدانلوزن بیوه شده مسعودرجوی مرده -هزاران چریک مجاهدخلق رافدای هوس رانیهاوشهوترانیهای مفرط خودخواهدکردهمانطورکه عبدالله اوجالان هزاران چریک کمونیست ومارکسیست رافدای خیانت آشکارخودکرد....
______________________

وامروزه شاهدآن حوادث وتراژدی بزرگ انسانی هستیم .ومی بینیم که رفقای رزمنده مجاهدبعدازسی سال مبارزه چگونه قربانی بالهوسی هاوهوسرانی های سیاسی یک زن دیوانه وبی مخ میشوند

Sunday, July 26, 2009

سگ گزمه‌های دربارعلی‌ رضا پهلوی

سگ گزمه‌های دربارعلی‌ رضاپهلوی
باسواد‌ترین فردسیاسی‌ دربارعلی‌ رضاپهلوی که این باشدوای به حال مابقی سگ گزمه‌های دیگرش
________________
رفیق جمشیدازگروه تندر
(پادشاه انتخابی ایران آینده بایدمثل خرکارکند)

گزارش دریافتی ازلوس آنجلس - آمریکا-وپاسخی ازطرف ما:


خانم مهساازلوس آنجلس

غرش یک ببرمازندرانی درلوس آنجلس علیه مزدوران جلادموسوی
باگرمترین درودهابه شمامبارزین وهمه ببرهای مازندران
امروز عصرروزبیست وپنجم جولای باردیگرایرانیان مقیم لوس آنجلس درمقابل ساختمان فدرال لوس آنجلس تجمع کردند .با آغازسردادن شعارمرگ برحکومت اسلامی ومرگ برخامنه ای ناگهان سردسته باند جنایتکارمیرحسین موسوی باگرفتن بلندگوازدست مجری برنامه اعتراضی اعلام کردوچنین گفت :
(...امروزروزحقوق بشرجهانیست ومانبایدابداکلمه واژه مرگ بر...یامرگ برخامنه ای راتکرارکنیم .)
متاسفانه باحضورووجودبیش ازهزارایرانی هیچ کس متوجه این گفته رئیس باندمیرحسین موسوی (سبزها)نشدومن خداخدامیکردم که ای کاش یک مردبین ایرانیان ترسووجوداشته باشدکه جواب این مزدوران پول بگیرکه ازسرمایه داران وپولداران ایرانی باج گرفته اندتابرای موسوی دجال تبلیغات کنندویاباهم صدائی باشخص دیوانه ووروان پریشانی به نام شهرام همایون این حقه بازوکلاهبردارتلویزیونی کلمه مرگ وجمله مرگ برحکومت آخوندی راازبین ببرندرابدهد..دیدم کسی دربرابراین مزدوربلندنشدخواستم کفشم رادربیاورم وبه صورت این مزدورپرت کنم که ناگهان یک مردازبین جمعیت باخشم زیادوفریادی رساکه اکثرایرانیان هالووترسوهم آن راشنیدندخودرابه آن مزدوررساندوبافریاددادزد:
...ای کثافت آشغال مزدوراجیرشده...کدوم حرومزاده بی پدرومادری گفته که نبایدشعارمرگ برخامنه ای راداد؟...کی گفته...؟
بعدخودباردیگرفریادزد:...مرگ برخامنه ای دجال ... :
سپس ناگهان دستبندی راازکمرخوددرآوردوبه آن مزدورمیرحسین موسوی باخشمی فراوان اعلام کردکه:.....میخوای دست بندبهت بزنم مزدور...؟
مسئول مزدوران میرحسین موسوی بامشاهده خشم وفریادآن مردودست بنداین دلیرمردایرانی باورکنیدبلافاصله بلندگورابدست یک خانم احمق ترازخودبه نام خانم تیموری دادوازمحوطه مثل سگ فرارکرد....آنقدرخوشحال شدم که اشک شادی ازچشمانم سرازیر شد...باورکنیدهمه آن ایرانیانی که آنجابودنداین مردراموردستایش وتقدیرقراردادند.....همه جوونا مخصوصاتعدادی ازطرفداران همین علیرضاپهلوی بی عرضه واخته شده هم بازدن به شانه وکتف این دلیرمردایرانی ازوتشکروایشان را(یاردبستانی) خطاب میکردند....جالب تراینکه مزدوران اجیرشده موسوی تاآخربرنامه ازنزدیک شدن به این مردترس واباداشتند...من بعدازآن حرکت حقیقتاملی وایرانی این مرد-باایشان صحبت کردم ضمن ابرازتشکروقدردانی ازایشان اسم شان راپرسیدم ودرجواب گفتند:...اسمم البرز وازبچه های سازمان مخفی وببرهای مازندرانم....آدرس ایمل وسایت شماراهم ازایشان گرفتم.حالا خواستم سئوال کنم :
آیااین مردعضوگروه شماست؟اگرهست باردیگرازطرف من وهمه ایرانیان وطن پرست و آگاه که دراین مراسم حضورداشتندتشکرکنید.
سئوال دوم اینکه:? آقای البرزبعدازآن حرکت ورفتارشجاعانه نزدتعدادی ازافراددرگروه تندرقرارگرفت که شخصی به نام جمشیدهم درآن جمع بودوجمشیدهمان شخصی هست که مدتی قبل باسعیدشمیرانی مناظره تلویزیونی داشت.
ببرهای مازندران:?
آیابه این تندریها میشوداعتمادکرد؟رابطه سازمان شماباگروه تندردرچه حداست؟
منتظرپاسخ شماهستم.مهسا -لوس آنجلس
___________________
باگرمترین درودهابه ایرانیان مبارزوآزادیخواه درآمریکاوبه خانم مهساکه این گزارش رابرای ماارسال
کردند
رفیق گرامی:
-رفیق البرزعضوی ازاعضای کادردرکمیته خارج ازکشور سازمان مخفی ایران وآخرین عضوباقی مانده ازاین کمیته درلوس آنجلس می باشدکه زحمات فراوانی رابرای سازمان ماکشیده اند.
-اگررفیق البرزچنین حرکت ورفتاری راانجام داده باشدسازمان مخفی ایران وبویژه ببرهای مازندران نیزازایشان قدردانی ونهایت تشکررابعمل خواهندآورد چراکه خودرفیق البرزاهل مازندران وشمالی بوده ودربین ببرهای مازندران ازجایگاه خاص سیاسی وتشکیلاتی برخوردارمی باشد
-رفقای درگروه تندرازنظرماوسازمان مامورداعتمادترین افراد وصادق ترین مبارزین ازبین دیگرانی هستندکه ادعای نبردباحکومت نجس وننگین آخوندی رادرخارج ازکشورسرمی دهندوسازمان مخفی ایران دریک وجه وجبهه مشترک درمبارزه مسلحانه جهت نابودی کامل حکومت نجس دینی اسلامی بایاران ومبارزین درگروه تندردست اتحادویگانگی داده وباآنان دریک سنگرمشترک باحکومت ننگین مبارزه مسلحانه می کنیم .
-طی دوسال گذشته یکی ازرفقای گروه تندربه نام (روزبهان) کمکهاولطفهای بیشماری رابه رفیق البرزبعمل آورده وگویاهردورفیق ازرفقای صمیمی یکدیگربحساب می آیند.این موضوع رارفیق البرزبارهابه مسئولین سازمان عنوان کرده است
-درموردرفیق جمشیدومصاحبه ایشان باآقای سعیدشمیرانی نیزسازمان ماعنوان می کندکه کلیه گفتارهاوبیانات این رفیق بویژه این جمله که:
(پادشاه آینده وانتخابی ایران آینده بایدمثل خرصبح تاشب کارکند.)
نه تنهاحرف دل بسیاری ازمبارزین وآزادیخواهان ایرانی که حرف دل یک نسل جوان وشورشی می باشد؟وهمچنین مابقی گفتارهای ایشان موردتائیدسازمان مخفی ایران قرارگرفته است.بنابراین مبارزین وهمه آزادیخواهان درداخل وخارج ازکشورودرراستای مبارزه مسلحانه باحکومت ننگین آخوندی می توانندبه رفقادرگروه تندراعتمادوودراین زمینه به آنان یاری رسانند.
_________________
باردیگر:مصاحبه رفیق جمشیدباسعیدشمیرانی

http://tondar.org/index.php?itemid=243
___________________

رفیق مهسای گرامی :
ای کاش ازچنین صحنه هاوواکنشهای انقلابی رفقای مبارزمی توانستیدفیلم ویاتصویری تهیه میکردیدتاهمه مبارزین وآزادیخواهان ایرانی درسراسرجهان آن رامی دیدند.
باتشکر-قدردانی وسپاس فراوان ازهمه رفقاوهمرزمان گرامی درگروه تندر:-
رزمتان پیروزباد

تصویر


یادی ازرفقای مبارزوپیشمرگان درکردستان

بخشی ازاسامی موجوددرلیست قرمز

اسامی تعدادی ازمزدوران وجیره خواران حکومت نجس وننگین حکومت آخوندی درخارج ازکشورکه اسامی آنان درلیستی تحت عنوان (لیست قرمز)درسازمان مخفی ایران موجوداست .این لیست به همت وکوشش اعضای کمیته خارج ازکشورسازمان مخفی طی هشت سال گذشته تهیه شده است که شامل بیش ازدویست وپنجاه نفرازمزدوران وجیره خواران وابسته به حکومت ننگین درخارج ازکشورمی باشد:
(بخشی ازلیست قرمز:)
علیرضاپهلوی -ابوالحسن بنی صدر-ابراهیم یزدی- فرخ نگهدار-علی کشتگر-عباس توکل - حسین زهری -علیرضامیبدی - مریم عضدانلوزن صیغه ای مرده سخنگومسعودرجوی - حمیدتقوائی - علی عموئی - مریم نمازی -فریدون گیلانی -حمیدرضاذاکری -علیرضانوری زاده - بهروزصوراصرافیل -رضادیبا -شهرام همایون -داریوش همایون -امیرسپهر- سیدمحمدمحدثین جلادوسانسورچی دربارمریم رجوی -شهرام آهی - سعیدسکوئی وسگ گزمه های دیگرپیرامون دربارعلیرضاپهلوی - فریبرزسنجری -حمیدشبخیز-امیرهوشنگ شجره مدیرتلویزون پارس - امیرقاسمی تلویزیون طپش- ستاردلدار- دکترشیادوحقه بازفرهنگ هلاکوئی معروف به دکترالاغ کوهی....
اسامی کامل مزدوران درلیست قرمز بزودی ودرآینده ای نزدیک درج خواهدشد
__________________
درآینده ای نزدیک برجلوی درهای ورودی کشوربی صبرانه انتظارورودشمابی شرم وحیاهای سیاسی راخواهیم کشید.هفده سال انتظارکشیدیم مدتی دیگرنیزمنتظرخواهیم ماند.
خائنین به ملت ومیهن - خودرابرای مجازاتی سخت حاضروآماده کنند:
____________________
سازمان مخفی ایران

به یادچریک فدائی خلق پیروزدوانی:


استادسیاسی رفقای چریکهای فدائی خلق:-:
رفیق بیژن -رفیق شهرام -رفیق آروین -رفیق پژواگ -ورفیق پویان
ازمسئولین سازمان مخفی ایران.
یادش گرامی وراه سرخش پررهروباد.

صمدآقا وعکس آقا در ماه


Saturday, July 18, 2009

تصوير:


جنبش مقاومت مردمی ایران

اکثراعدام شدگان هیچ ارتباط مستقیمی باجنبش نداشته اندوبناحق وفقط به خاطرنسبتهای فامیلی ویافعالیتهای تبلیغاتی و فرهنگی اعدام شده اند.دراین میان جوان برومندوسلحشورشهیداسدوفائی(ساکن سرباز)ازاعضای جنبش بودکه مدت 4 سال در اوین زندان بود وچندماه قبل آزاد شدوپس ازچندروزباری دیگروبدون هیچ اتهامی دستگیرشدوامروزاعدام گردیدوگزارش دستگیری وی همان زمان به سازمانهای حقوق بشری داده شده بود.جوانی دیگر طارق فرزند دادمحمد (ساکن سرباز) هم بدون هیچ اتهامی وفقط به خاطر اینکه برادرش عضو جنبش بود دستگیرشد تا برادرش مجبور شود بازگردد و هنگامیکه برادرش پاسخ رد داد رژیم طارق را محکوم به اعدام نمود.دیگر افراد اعدام شده هیچ ارتباطی با جنبش نداشتند و حتی برخی از آنان شهروند ایرانی هم نبودند و فقط به خاطر بلوچ بودن اعدام شدند که این امر ددمنشی و جنایت رژیم ولایت فقیه را اثبات می نماید و ثابت می کند که رژیم ولایت فقیه پابند هیچ اصل اسلامی و بشری نیست و فقط برای فریب دادن مردم نام اسلام را یدک می کشد.

گفتگو با آقای جمشید

Saturday, July 11, 2009

ازدیروزتابه امروز:


اززمانی که سازمان مخفی ایران یعنی درست درهیجده تیرهفتادوهشت باهمان اندک نیروی خودبه عنوان یک سازمان چریکی ونظامی به مبارزه مسلحانه باحکومت نجس وآخوندی برخاست؟هزاران بزدل وترسووبی جربزه سیاسی سرشان رادرزیرلحاف تختخواب نرمشان فروبرده وصدهابی شرم وحیای سیاسی دیگربه مانندکبک سرشان رادربرف ودرلاک خودفروبردند.عده ای بی خاصیت وبی فایده انواع واقسام اتهاماتی که مختص خودواطرافیان شان بودبه سازمانی انقلابی مخفی نسبت دادند.هیچ کس شجاعت وشهامت برآوردن فریادتنهاره رهائی جنگ مسلحانه ویاشجاعت اقدام به این عمل انقلابی رادرخودنیافت اماسازمان مخفی باهمان نیروی اندک خودهم فریادبرآوردوهم اقدام کرد.امروزباآغازشورشهای مردمی حقیقتانمی توان چه صفتی برروی یک عده مفت خوروزالوصفت وانگلهای اجتماعی گذاشت .امروزاین بی پرنسیبهای سیاسی تاصحنه های مبارزه راباوجوداسلحه های مبارزین مسلح راه آزادی درهرگوشه وکنارایران مشاهده می کنندبلافاصله رنگ خودراعوض وبخودروغن وجلای سیاسی زده وچه عربده هائی که درامرمبارزه مسلحانه نمی کشند؟همه مبلغ جنگ مسلحانه شده اند؟غافل ازآنکه عاقل ترین وباشعورترین وفهمیده ترین مبارزان سیاسی ازهمان ابتدای کارحکومت ننگین انتخاب خودراکرده بودند.
ازنتایج وجودسازمان مخفی ایران بویژه بعدازحادثه کوی دانشگاه این بودکه صف دوست ودشمن راجداوازهمه مهمتربزدلان وترسوهای سیاسی رادریک چنته وکیسه زباله ریخت.امروزبازهم ومجددابایدحرفهاوگفتارهای یک عده مدعی جدیدراهم شنیدکه گویادایه مهربانترازمادرشده اندوباعجله وشتاب زیاددست به قلم شده وفریادجنگ مسلحانه جنگ مسلحانه آنان -گوش آزادیخواهان وانقلابیون ایرانی راکرمی کند.
البته بایددقت کردوفهمیدکه ازکدام آبشخوری تغذیه میکنند.


براستی تاده سال قبل این افراددرکجای این کره خاکی بودند؟
_____________
ترورعلیه ترور-جنگ علیه جنگ
سیروس کار 2007 اوت
باز نویسی شده در 7 یولی 2009
اگرصدها هزار جوان انقلابی که با دستهای بسته در زندانها اعدام شدند سلاح بدست میگرفتند امروزه اثری از رژیم وجود نداشت. نمیتوان علیه یک رژیم تا دندان مسلح و وحشی فقط به شعار دادن قناعت کرد. نمیتوان با اضافه کردن به لیست شهدای خود پرداخت و اعلام داشت که در عمل انقلابی شرکت دارد بلکه بایستی عملا با مبارزه مسلحانه شکست ناپذیری دشمن برای همه عریان شود آنگونه که در سال پنجاه وهفت با یورش مردم به پادگانهای ارتش و پلیس شاه بساط رژیم برچیده شد.
فقط با سرنگونی رژیم ج اسلامی و ایجاد فضای دموکراتیک مردم ایران میتوا نند در آغاز یک تحول اساسی برای دگرگونیهای انقلابی بعدی قرار گیرند.
بایستی علیه ترور و وحشت رژیم اسلامی مسلح شد و مسلحانه جنگید. باید برای رهایی از شر رژیم شکنجه و ترور وحشت و آدم ربایی مسلح گردید و به آدمکشان نقابدار و غیر نقابدار به سیاست گزاران و مجریان ضد خلق هجوم برد.ترور علیه ترور, جنگ علیه جنگ, این حق طبیعی هر انسان آزاده هست
.
_________________
رفقای رزمنده -همرزمان گرامی:
خودبخوانیدحدیث مفصل ازاینگونه مجملهای کثیف وخائنین سیاسی
چیزی نمی گوئیم جزآنکه درایران فرداودرآینده ای نزدیک برسرراههاودرهای ورودی به ایران -بی صبرانه انتظارشمامفتخورها- شماانگلهاوطفیلیهای اجتماعی -شماخائنین به این مرزوبوم رامی کشیم.
فعلابه خوش رقصی های خودمشغول باشید
__________________
نامه مشترک به دبیرکل سازمان ملل متحد
با تقدیم احترام حزب دموکرات کردستان ایران -حزب کومه له کردستان ایران - سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران -سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) -شورای موقت
سوسیالیست های چپ ایران -شورای هماهنگی جنبش جمهوریخواهان دمکرات و لائیک ایران
۱۴ تیر ۱۳۸۸ - ۵ ژوییه ۲۰۰۹
_____________________

Thursday, July 9, 2009

Wednesday, July 8, 2009

حرامزاده های سیاسی:


مرده سخنگوی مافیای مجاهدین خلق فراموش کرده است که ازسی سال پیش خودیک مزدورویک حمال بی چون وچرای حکومت ننگین اسلامی - بیش نبوده است.
حرامزادگی وروسپی گری سیاسی -ایدئولوژیکی یعنی همین:

برپدرومادرت لعنت ابدی خلق باد
_____________________
مرده سخنگو:مسعودرجوی
هشدارنسبت به امنيت آقاى موسوى ودرخواست ازملل متحدبراى اعزام يك هيأت نظارت بينالمللى به تهران -فراخوان
به شوراى امنيت ملل متحدبراى بازگشودن پرونده انتخابات قلابى درايران

______________
ویدئو:
جان گ.....ترین مرگ ورحلت
به مناسبت به جهنم رفتن خمینی دجال وحرامزاده -پدرخوانده مسعودرجوی:مرده سخنگو
______________
اولین نژادازنژادعنتری نژادها

Wednesday, July 1, 2009

:وطنم می گرید : mahsun Kirmizigül:

حسین زهری صراف سفارت جمهوری اسلامی ایران در پاریس

من هدایت اشتری لرکی رئیس سابق بانک سپه پاریس هستم . برای افشای چهره کریه حسین زهری یا همان علی صدیقی صراف پاریسی که مدعی رهبری سازمان چریک های فدایی خلق ایران است این مقاله افشاگرانه را تقدیم ملت شریف ایران بخصوص مبارزان راه آزادی و انسانیت میکنم. بانک سپه شعبه پاریس در سال ۱۹۹۵ توسط حسین زهری یکی از بازماندگان انشعاب سال ۱۳۶۴ گروه اقلیت در کردستان وباند صرافی وی و نظارت و پوشش سیاسی حمیدرضا آصفی سفیر وقت ایران در فرانسه مورد سرقت واقع و مبلغ دوازده میلیون و چهارصد هزار دلار سرقت کردند.
....حسین زهری در سال ۱۳۶۴ پس از مسائلی که در کردستان ایجاد کرد به پاریس آمد. دران زمان آقای جعفر جلالی و محمودرضا بدیع عارض که بعدا مسئول زندان سرخه حصار شد ایشان را پوشش داده و تحت نام علی عبدو امیرخانی هارموشی پناهندگی در فرانسه گرفت. آقای محمودرضا بدیع عارض همان کسی است که شرکت کامپیوتر ورلد را تاسیس و مسئولیت این شرکت را در پاریس به آقای جلالدین حشمت دهکردی و مسئولیت شرکت درتهران را به آقای نادر اداک داماد خود سپرد.
...ﺍین ﺳﻪ ﺻﺮﺍﻑ ﺁﻗﺎﯾﺎﻥ ﺣسین ﺯﻫﺮﯼ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ جعلی علی صدیقی ﻭ ﺩﺍﺭﺍﺏ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﯾﯽ ﻭ احمد فهیمی تحت ﻧﺎﻡ ﺟﻌلی ﺧﺴﺮﻭ ﺑﻮﺩ که هنگام دستگیری اعلامیه های مثلا اعتصاب غذای ایشان را روزنامه سلطنت طلب نیمروز پرویز اصفهانی درج میکرد. ﺍین ﺑﺎﻧﺪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ میلیون وچهارصدهزارﺩﻻﺭ ﻭﺟﻮﻩ ﺩﻭ ﺑﺎنک ﺩولتی ملی و سپه ﺭﺍ ﺳﺮﻗﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ دزدی شده ﺩﻭ میلیون ﻭﺷﺸﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ دلار ﺑﻪ حمیدرضا ﺁﺻفی سفیر وقت در پاریس ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭ یکﺼﺪﻭ بیست ﻫﺰﺍﺭﺩﻻﺭ ﻫﻢ ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺩﺭﺝ ﺍﻋﻼﻣﯿﻪ ﻫﺎﯼ باند سه نفره صرافی ﺑﻪ ﭘﺮﻭﯾﺰ ﺍﺻﻔﻬﺎنی ﺻﺎﺣﺐ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ نیﻤﺮﻭﺯ ﻟﻨﺪﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘ شد.ﻛﻞ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻛﻪ ثقه الاسلام حسین ﺯﻫﺮﯼ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﻓﺮﯾﺐ مبارزان منتشر کرد تایید ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻫﻤﻜﺎﺭﯼ ﻣﺴﺘﻤﺮﺁﻗﺎﯼ ﺣسین ﺯﻫﺮﯼ ﺑﺎ ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺒﺪﺍلمجید مجیدی نماینده ﺍﻋﺰﺍمی ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﺴﺘﻘﺮ ﺩﺭ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﭘﺎﺭﯾﺲ بود. ﺍﺯ همه ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ سپاسگزارم ﻭﻣﻦ کسی نیستم ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻣالی ﻭ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ
رژیمی ﺑﺎﺷﻢ ﻛﻪ نماینده اش در بین مخالفانش به ﺑﻬﺮﺍﻡ مشهور ﺍﺳﺖ و ﺩﺭ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ حسین زهری