Thursday, July 30, 2009

مطلبی ازقبل:

مطلبی ازقبل:
(رفیق شهرام مسئول کل سچفخا(سازمان مخفی)
....خلق قهرمان ایران خودشاهدوناظراست که سازمان چریکهای فدائی خلق ایران(سازمان مخفی جوانان مسلح)بااتخاذموضعی سرسختانه وقاطعانه ویک نیروی انقلابی باداشتن دیدگاهی کمونیستی ومارکسیستی ودردفاع ازسوسیالیسم وظیفه خودرابه عنوان پیشاهنگ انقلاب وگاردهای مسلح انقلابی دردفاع ازجان کارگران وزحمتکشان ومردم ستمدیده ایران برعهده گرفته ودرقبال حمله ها ویورش های بی ترحمانه نیروهاومزدوران سرکوبگروارتجاعی ـ مبارزه مسلحانه وجنگ چریکی راانتخاب کرده وباوری عمیق داریم که تنهاراه رهائی خلق قهرمان ایران جنگ مسلحانه انقلابی بوده ومی باشد.ودراین نبردنابرابرسازمان مخفی نه به مزدوران حکومت ونه به هیچ مزدوروخائن به خلق ومیهن ترحمی بخرج نخواهددادهرنیرووهرفردی که خواستارکارشکنی وخلل درامرمبارزه مسلحانه سازمان انقلابی ماباشددراصل حکم مرگ خود راامضاکرده است...
....حکومت ننگین تنهاازیک جنگ مسلحانه وداخلی ترس ووحشت دارد.چراکه خودبهترمی داند تنهاراه نابودی اش جنگ مسلحانه داخلی می باشد.
خلق ستمدیده ایران رادرمبارزات همه جانبه اش تنهانخواهیم گذاشت ودراین راستاسازمان انقلابی ماحدومرزوفاصله بین خود ـ انقلاب وضد انقلاب راتعیین ومشخص کرده است.
جنگ مسلحانه راهم به عنوان تاکتیک وهم استراتژیک پذیرفته وبرتئوری بقا ادامه بقاخط بطلان می کشیم..
http://cherikhayemosalah.blogfa.com/post-18.aspx
______________________________
رفیق شهرام ـ فرمانده چریکهای مسلح فدائی رابهتربشناسید:
(مصاحبه رفیق پویان بارفیق شهرام)
با توجه به رویداد ها ورخداد های مهمی که بعد از انقلاب بیست ودوم بهمن ماه که منجر به سقوط سیستم دیکتاتوری ـ نظامی شاه خائن وستمگر شد. بسیاری از نیروها و گروههای سیاسی نیز هرکدام با ایدئولوژی ها و تفکرات مختص خود وارد حیات سیاسی جامعه ما ایران شدند. اما از دیدگاه نگارنده این مطالب شاید تنها نیرو وجریان سیاسی که توانست نقش اساسی و پایه ای خود را در درون دل و روح خلق ستم دیده ایران تاثیر پذیر سازد جنبش پیشتاز چریکهای فدائی خلق بود. جنبشی که در نهایت : خلق قهرمان ایران هنگامی که برای ازادی زندانیان سیاسی ـ درب های زندان مخوف اوین را گشودند با دیدن اولین رفقای چریکهای فدائی وزندانیان سیاسی علنا واشکارا فریاد بر اوردند که:
(اسلحه هارابدست چریکهای فدائی خلق بدهیدامابه مجاهدین اعتمادنکنید).
واین گویای روشنفکری و دید باز یک ملت نسبت به جنبشی بود که سالهای سال با دادن صدها چریک شهید.ازادی ایران را رقم زده بودند.وبه اعتقاد من شاید همین فریاد خلق برای جنبش پیشتاز فدائی به عنوان یک تشکر ملی کافی بود.و می بایستی بر دستان زحمت کش این خلق ستمدیده نیز بوسه ای از عشق و مهربانی می زد. زیراخلق ستمدیده بیدارواگاه شده بود.
بسیاری از فعالان در این جنبش از بعد پیروزی انقلاب شکوهمند بیست ودوم بهمن ۱۳۵۷ تا بحال شاهد بسیاری از فراز ونشیبها وحوادثی خوش ایند وگاه نافرجام ونافرم بوده وهستند .بویژه نسل ما وهم سن وسال های ما که در ان دوران شاید در حد سنی ۱۳ سال یا چهارده سال بودند ...که امروزه بعد از گذشت بیست و هفت سال از ان دوران به عنوان یک نسل سوخته وبر باد رفته به حساب امده و اینک به مرز سنی چهل سالگی پا گذاشتیم . شاید در هیچ کجای این کره زمین نسلی چون نسل ما یافت نشده باشد و یافت نشود که اینچنین روزگار سیاهی وتباهی را به چشم خود دیده باشد...جتی یک روز خوش را...
اماجنبش پیشتاز فدائی با تمام افت وخیز هائی که دردرون جامعه ایران داشت به اعتقاد من هرگز با خارج شدن نیرو ها وگروههای مدعی سیاسی از ایران (به دیگر کشور های خارجی )که با اسم ونام فدائی ویا چریک فدائی به حیات سیاسی خود ادامه می دادند این جنبش بار سفر خود را هرگز نبسته بود .شاید سکون ترین وبی حرکت ترین وبی حالت ترین شکل این جنبش که حالتی کما گونه و خنثی بر خود گرفته بود سالهای سیاه ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۰ باشد. سالی که هواداران جوان وکلیه کسانی که به نحوی وبه شکلی با سازمان های سیاسی فدائی در ارتباط بودندوبرای اینگونه سازمان ها از طریق کتابخوانی ـ فروش نشریات وکتاب ـ پخش اعلامیه ها وجزوات سیاسی ـ ویا حتی با شرکت در هیئت هائی چون هیئت کوهنوردی ـ گروه سرود ووووو....نقش خود را ایفا می کردند . در این سالهابراستی به وجود یک خلا درد اور پی برده و ان را احساس می کردند .اکثریت اینگونه رفقای جوان فدائی در یک هرج ومرج و سرگیجه سیاسی بسر برده ومتاسفانه در این اشفته بازار سیاسی واجتماعی چه بسا بسیاری از انان بستگان و والدین خود را نیز فدای راه ازادی کردند .غافل از انکه سازمان های سیاسی در یک تصمیم جمعی و همگانی با تنها گذاشتن اینگونه رفقای جوان فدائی به دنبال عیش ونوش ها وعافیت طلبی های خود رفته بودند.واگر هر از چند گاهی نیز مشاهده می کردند که تعدادی طرفدار ـ هوادار ویا مشتاقان این جنبش قصد فعالیت در درون کشور را دارند به سبکی مافیائی بر انان خیانت ورزیده واز پشت بر انان خنجر می زدند .شواهد واسناد ومدارک فراوانی در این زمینه موجود بوده ومی باشد.
سازمان مخفی جوانان مسلح نیز در چنین اوضاع واحوالی در روز نوزده بهمن:(روز حماسه سیاهکل ) ودر سال ۱۳۶۶ با نشست تعدادی از رفقای جوان فدائی در منطقه کردستان ایجاد وپایه گذاری شد .واز ان تاریخ تا بحال به فعالیت های سیاسی (اما کاملا مخفی) خود در داخل کشور ادامه می دهد . از تاریخ تاسیس این سازمان تا یک سال قبل رفیق بیژن از اعضای خانواده اعدامیان وشهدای فدائی مسئولیت کل این سازمان را برعهده داشت . وبه دلیل یک سری تغییر وتحولات در درون این سازمان وتصمیم برعهده گرفتن مسئولیت نیروهای رزمنده فدائی از طرف رفیق بیژن. رهبری و مرکزیت سازمان را به رفقا در خارج از کشور و مسئولیت کل سازمان را با تصمیم کمیته مرکزی سازمان به رفیق( شهرام) وکمیته خارج از کشورسپردند .
امروز نیز بعد از گذر از فراز ونشیب های فراوان وبویژه انچه که بر نسل ما وامثال ما گذشت در خدمت رفیق عزیز و گرامی : رفیق شهرام مسئول کل سازمان چریکهای فدائی خلق ایران :(سازمان مخفی جوانان مسلح ایران ) ورفیق رضا مسئول بخش اینترنی سازمان مخفی هستیم . واز این رفقا سئوالاتی را به عنوان مصاحبه به عمل می اوریم . باشد که پاسخ انان راهگشای راه ازادی و عاملی در جهت گرد هم اوری وتجمع مجدد هواداران جوان فدائی باشد :
لازم به توضیح است که سئوالاتی که ازطرف من میشودباعلامت اختصاری(س)وجوابهای رفیق شهرام باعلامت اختصاری(ج .ر.ش)نشان داده شده است:
بادرودفراوان وباتشکروسپاس ازشمارفیق گرامی(رفیق شهرام غزیز)که دعوت مارا قبول کردید:
بعنوان اولین سئوال:درصورت ممکن بطورمختصرخودتان رامعرفی وتوضیح دهیدکه چگونه باجنبش پیشتازفدائی اشناشده وچه عواملی باعث شدکه رفقای کادرمرکزی شمارابه عنوان مسئول کل سازمان چریکهای فدائی انتخاب کردند؟
(ر.ش):بادرودبه خلق قهرمان ایران وبایادونام شهدای راه ازادی وهمچنین باتشکرازشماوهمه مبارزین راستین وباتقدیم احترامات انقلابی به همه خانواده های شهدای راه فدائی:
من رفیق کوچک شماشهرام متولد۱۳۴۶اهل ساری ـ مازندران:من نیزبه ماننداکثرهم نسلهای خودبعدازانقلاب باجنبش پیشتازفدائی اشناوازسنین۱۳سالگی درجلساتی چون جلسات کتاب خوانی برای نوجوانان وجوانان ـ توزیع وپخش نشریات وروزنامه هاـاعلامیه های سازمان چریکهاویافعالیتهائی که برای هم سن وسالان من دران زمان تعیین شده بودبویژه شرکت درهیئت های کوهنوردی سازمان شرکت وباایدئولوژی این جنبش اشناوتا بحال نیزدرراستای اهداف جنبش پیشتاز فدائی فعالیت میکنم.ازسال۱۳۵۷تاسال۱۳۶۰که رژیم ددمنش وفاشیستی مذهبی حاکم باتمام قواوبا بسیج نیروهای فالانژیست ومزدوران حزب اللهی تاخت وتازوحملات وحشیانه خودبه نیروهای انقلابی راشروع کرد؟دربسیاری ازمراسمهاویادبودهائی که ازطرف سازمان درمحلهاواماکنی چون ساختمان هلال احمرساری ـ دانشکده کشاورزی(ابیاری)ـ گروه سرودمحلی رجاـ گروه هنروتئاتربه اجرادرمی آمدشرکت وعلی الخصوص بدلیل انکه خانواده خودم ازخانواده ای کمونیست وتعدادی ازاعضای خانواده هم بعدازانقلاب برای جنبش پیشتازفدائی فعالیت وحتی یکی ازاعضای خانواده این جانب ازمسئولین وکادرهای رده بالای سازمان چریکهابودباسازمان اشناوواردجرگه سیاسی جنبش پیشتاز شدم.
درسال۱۳۶۲نیزباحملات وحشیانه نیروهای فالانژیست وابسته به حکومت ارتجاعی اخوندهاـاعضای خانواده من نیزبه مانندهزاران فدائی دیگردستگیروواردزندانهای جمهوری ننگین شدند.دران سالهانیزخودشاهدجنگ ونبردخلق قهرمان ترکمن صحرابه رهبری رفقای شهید:توماچ ـجرجانی ـ واحدی ـ مختوم ودران سن وسال باتعدادی ازرفقاومسئولین سازمان که بصورت گروهی واردبندرترکمن شدندشاهدصحنه های درگیریهای مسلحانه بین نیروهاوچریکهای فدائی بامزدوران مسلح تیمسارفلاحی جلادبودم.منظورانکه درچنین حوادث ورخدادهای سیاسی واجتماعی بااهداف جنبش پیشتازاشناشدم.
درسن۱۸سالگی اجباراواردخدمت سربازی شدم.دوران اموزشی رادرپادگان(پرندک)متعلق به لشکر بیست وسه نیروهای مخصوص(نوهد)یاهمان(کلاه سبزها)ودوره تکاوری رادرمنطقه شورابادقم به اتمام رساندم.درهمین دوران اموزشی بودکه بارفقای دیگر چون:رفیق بیژن عزیزـرفیق حمیدـرفیق توماچ ازبستگان شهیدتوماچ(رهبرجنبش ترکمن صحرا)ـرفیق اروین ـورفیق رضاـ رفیق جاویدـرفیق سعیدـوخود شمااشناوهمه مابعدازاتمام دوران اموزشی به منطقه جنگی کردستان(سردشت)اعزام شدیم.ابتدادرگردان ضربت این لشگروسپس درگروهان سوم گردان۷۴۵تکاورلشکرـ وانگاه دربخش شناسائی وسپس درقسمت رهائی گروگان لشکرخدمت کردیم.
(س):به همراه همه رفقا؟
رش:بله تقریبا به همراه همه رفقا .البته باز تعداد دیگری از رفقا هم بودند که دربخش های مختلف ویگانهای نظامی چون قسمت موتوری ویا تدارکات گردان یا لشکر بودند اما اکثر اوقات به دیدن هم می رفتیم .چون پایگاهها نزدیک هم بود . اما در همان دوران نیزهمه ما ورفقای دیگر بدلیل اینکه عضوی از اعضای خانواده های سیاسی بودیم .از طریق رکن دو وسه لشکر که مملو از نیروها ومزدوران اطلاعات اخوندی بود. تحت نظر شدیدو حتی بعضا بدلایلی خواهان کشته شدن ما بودند تا با چسباندن مارک (خانواده شهدای جنگ) به تبلیغات های ضد اجتماعی دست زده و نهایت بهره وسواستفاده را ببرند .واین درست زمانیست که در این منطقه عملیاتهائی به نام نصر ۱تا نصر۴انجام شد .
درروزنوزدهم بهمن۱۳۶۶همه رفقادریک سنگرگردهم امدیم تابه طورمخفیانه مراسم سالگردحماسه سیاهکل رابرگزارکنیم بعدازمراسم شروع به یک سری بحث های سیاسی وبویژه درمورد جنبش پیشتازفدائی ـ شرایط سازمانهای سیاسی ـموقعیت انان دران شرایط ودران زمان ـوظایف ماهواداران جوان دراین زمینه وازهمه مهمترادامه فعالیتهای سیاسی حتی بعدازخدمت شد...
چهارشنبه 25 دی1387

No comments: