Tuesday, March 9, 2010

مطلبی ازقبل -رفیق پویان مسئول کمیته شمال -مازندران

چهارم تیر ماه ۱۳۸۵ پویان - کمیته شمال مازندران
_______________________

ملت ما براستی‌ حافظه تاریخی‌ خود را از دست داده است

محمود اعتماد زاده (به آذین ): به بن بست رساننده کمونیسم و سوسیالیسم در ایران :

بسیاری از طرفداران و هواداران حزب توده و در این بین نیز مغز ها و متفکران و کارگردانان حزب .در ترویج و اپیدمی‌ کردن این دیدگاه و بینش که اگر حزب توده در بحران هایی‌ چون دستگیری ها و کشتار ها ی سالهای قبل به چنین و چنان سیاست منطقی‌ خود دست نمی‌ زدند شاید بیشتر از آنچه که در ارقام و امارفعلی‌ اعلام می‌ شود قربانی‌ و یا کشته می‌ دادند . و سعی‌ بر آن دارند که به هواداران و طرفداران خود تزریق کنند که سران حزب شا ن سیاستی‌ اصولی‌ و مبتکرانه ای را بخرج دادند .که تا بحال حزب زنده و شاداب مانده است . هر چند که دیگر جز اسم ونام چیز دیگری از آن باقی‌ نمانده است و دنیا یی‌ از نفرت و انزجار و خشم نسل آگاه و جوان امروزی از پیشینه و گذشته این حزب .

همگان می‌ دانیم که این حزب پیش از انکه بعنوان یک حزب سیاسی‌ و میهنی‌ و مستقل داخلی‌ در جهت و در راستا ی آرمان ها ی والا ی کمونیسم و یا سوسیالیسم مورد نظر مارکس و انگلس و لنین گا م بردارد به عنوان یک ابزار جاسوسی‌ و خبر چینی‌ برای شوروی سابق خدمت می‌ کرد . بدتر از این خدمت نیز همکاری جانا نه و صمیمانه با متحجرترین و واپسگرا ترین قشر موجود در اجتماع نا بسامان ایران یعنی‌ ایت الله ها ی بزرگ عمامه بسر . اشخاص وابسته به دستگاه ها ی اطلاعاتی‌ و پلیسی‌ ساواک شاه و ساواما چون آقایا ن حسین شریعتمداری ها _ اسد الله لاجوردی ها _ بهشتی‌ ها _ صادق خلخالی‌ ها _ حاج داوود ها و سعید امامی‌ ها بعد از استفادههای تبلیغاتی‌ و شو ها ی تلویزیونی‌ از سران و کادر ها ی بر جسته این حزب از طریق( آقای محمو د اعتمادزاده معروف به(به . آذین ) به بن بست کمونیسم و سوسیالیسم در ایران نیز اشاره کردند . و ایت الله خمینی‌ نیز این کشف و دستگیری ها از یک حزب قدرت مندی چون توده را از برکات الهی‌ و حاصل زحمت ها ی شبانه روزی سربازان گمنا م امام زمان اعلام کرد .

حزب توده که از دو بخش علنی‌ و مخفی‌ تشکیل شده بود با دستگیری سران حزب چون نور الدین کیا نوری _ پورهرمزان _ علی‌ عمویی‌ ووو.... همه مشخصا ت و کروکی‌ ها ی اعضا و هواداران و حتی‌ اعضای افسران مخفی‌نظامی هم بر رو ی برگه ها ی بازجویی‌ امد . و در اوج چنین بحرانی‌ نیز دم و دستگاه ها ی تبلیغاتی‌ وزارت اطلاعات و دادستانی‌ ها ی جمهوری اسلامی‌ جهت بدام انداختن ما بقی‌ هواداران و بقایا ی این حزب در بوق و کرنای خود می‌ دمیدند که :( کیا نوری در زیر شکنجه و شلاق .قهرمانانه مقاومت و ایستادگی‌ کرده و لب از لب باز نمی‌ کند .) این فریب تبلیغاتی‌ تا بدانجا بازماندگان این حزب را فریب داد که شخصی‌ چون سیا وش کسرایی‌ نیز در شعر معروف خود به نام( پدرم کیا) چنین گفت و وعده و وعید داد که :( چون کیا لب از لب باز کند از لبانش شرر خواهد بارید ) و همگان دیدیم که به جا ی شرر مثل باران (لجن ) از لبان کیانوری بارید . و دستگاه تبلیغاتی‌ و اطلاعاتی‌ در مورد پو رهرمزان چنین میگفت :( پو ر هرمزان گفته است که عا شق همسرم و سوسیالیسم هستم . نه از همسرم جدا می‌ شوم و نه از سوسیالیسم و نه مصاحبه می‌ کنم :).فریب ها ی تبلیغاتی‌ دستگاه پلیسی‌ حکومت اسلامی‌ که از طریق افراد و افسران ارشد نظامی و برجسته ای چون سر هنگ عطا ریا ن وکبیریا ن که خود نیز بدون انکه در جریان باشند تحت کنترل و تعقیب ماموران مخفی‌ ساواک شاه و سا و ا ما هستند به دیگر اعضا و هو ادارن و نفرا ت باقیمانده و مخفی‌این حزب ارسال می‌ شد .حتی‌ نا خدا افضلی‌ نیز فریب این نیرنگ و حقه را خو رده و با حزب تماس می‌ گیرد .

در دستگیری ها ی اردیبهشت سال شصت و دو بسیاری دیگر از وابستگان تشکیلاتی‌ _ افسران شجاع نظامی‌ و مخفی‌ وفعالان سندیکایی‌ به دلیل عجز و زبونی‌ و همکاری و لو دادن ها ی سران حزب دستگیر می‌ شوند . در بین سران حزب بعد از کیا نوری _ محمد مهدی پرتوی مسول بخش مخفی‌ حزب در پرتو خیا نت ها و همکاری ها ی جانا نه خود تشکیلا ت مخفی‌ این حزب نیز ریشه کن می‌ شود .و دهها افسر نظامی‌ و شجاع بعد از دستگیری تیر باران می‌ شوند . و با چنین خیا نت ها یی‌ افرادی چون کیانوری و محمد پرتوی که تن به هر ذلتی‌ داده بودند جان خود را نجات می‌ دهند .آقایا ن کیانوری و پرتوی در یک نما یش تلویزیونی‌ و در یک دادگاه فرمایشی‌ و در نقش ایت الله ها و حجت السلام ها ظاهر شده تا ثابت کنند که کار (افسران نظامی‌ و جوان ) جا سوسی‌ و خبر چینی‌ برای بیگانگان بوده است . در حالی‌ که خود بهتر می‌ دانستند که دارند جاسوسی‌ می‌ کنند . در قبا ل چنین ذلت و خوا ری سران حزب توده پاسخ دندان شکن یکی‌ از افسران جوان بساط خائنانه سران حزب توده را بر هم می‌ زند : در آن دادگاه فرمایشی‌ و در پشت تریبون دادگاه افسر شجاع و دلیری به نام (جاوید ) بانک بر می‌ اورد که :( آقای کیا نوری . حزب توده دو چهره داشت . یکی‌ چهره ملی‌ و مردمی‌ که ما بودیم . و یکی‌ چهره جاسوسی‌ و بیگانه پرستی‌ که شما بودید . ):یکی‌ از فریاد ها ی تلخ از حکایت ها ی تلخ این سر زمین .

و با چنین خیا نت ها ی سران حزب توده از طرفی‌ دیگر قهرما نانی‌ چون باقر زاده ها و کی‌ منش ها با سر سختی‌ تمام در زیر شکنجه ها ی شدید بدنی‌ و فیزیکی‌ مقاومت وجان می‌ بازند . سران حزب توده علنا و اشکارا به طرفداران و هواداران خود تاکید و توصیه می‌ کنند که در همه زمینه ها با برادران ضد امپریالیسم در سپاه پاسدارا ن وکمیته ها ی انقلاب و دادستانی‌ ها همکاری و رفقای مخفی‌ را تحویل آنان بدهند . آقای علی‌ عمویی‌ در سمت نماینده حزب اشکارا حزب را منحل و انحلال آن را اعلام می‌ کند و آقای محمد اعتماد زاده ( به آذین ) نیز بن بست کمونیسم و سوسیالیسم را (جا ر ) و فریاد می‌ زند .
باارائه چنین تئوری ها و فلسفه هاو انگیزه های مخرب سیاسی از طرف سران ورهبران حزب توده و دادن لقب واصطلاح خط ضد امپر یالیستی خمینی انهم از طرف خود شخص (پدر کیا) بدانجا رسیده بود که به مانند یک بیماری روحی و روانی وبه سبکی کاملا اپیدمی و واگیرو مسری در بین همه طرفداران و اعضای این حزب و مخصوصا با (بی پدر کیا) شدن سازمانی مخوف و وحشتناک به نام (سازمان فدائیان اکثریت) طرفداران وهواداران این حزب و این سازمان تواب ساز علنا و اشکارا و به صورت گله ای و چند صد نفری (گله های گوسفندی )در جلوی درب دادستانی ها و دادگاههای انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران انهم کاملا داوطلبانه و قلبانه صف های طویلی را بوجود اورده و با لو دادن سه نفر از دوستان وهمکاران تشکیلاتی خود در راستای خواسته های ننگین این جمهوری پای ورقه های بازجوئی و معرفی نامه ها را امضا کرده و متاسفانه در تشویق دوستان خود گوی سبقت را در ایجاد چنین صفوفی از هم می ربودند.وبدتر از همه با بی پدر شدن سازمان فدائیان خلق اکثریت اینگونه صحنه ها نیز به مراتب بیشتر و بیشتر از قبل می شد. صفوفی که با ارائه تئوری خط ضد امپر یالیستی خمینی از طرف( پدر کیا) و یا با اعلام بن بست سوسیالیسم وکمونیسم در ایران از طرف محمود اعتماد زاده (به اذین) و امثالهم بر طول ودرازی خود هر روز بیشتر می افزود.شاید ان خیانت و ادم فروشی که سران این حزب و سازمان یاد شده در حق خلق و ملت ایران مرتکب شدند نتوان در هیچ کجا و در هیچ سرزمین دیگر و در روی این کره خاکی یافت. نقش انان در معرفی و لو دادن دوستان وهواداران دیگر تشکیلاتی باعث ان شده بود که در عرض چند ماه زندان های ایران مملو از ازادیخواهان و مبارزین راستین این سر زمین شد.

خود سران ومسئولین این حزب و ان سازمان براستی مزخرف و بی شرم و حیا به عنوان یک بازجو و پلیس سیاسی در شکنجه ها و گرفتن اعتراف از هم ایدئولو ژ ی خود نقش داشته و حتی در تیر باران ها و اعدام های گروهی زندانیان سیاسی که با انگیزه های مختلف باز داشت شده بودند شرکت جسته وتیر خلاص را می زدند . خود فروختگان حزب توده و گروه اکثریت در کمک ویاری به جمهوری اسلامی و به سفارش پدر کیا یشان تا بدانجا رسیده بود که به عنوان میسیونر های مذهبی ـ سیاسی وارد منازل دیگر سیاسیون شده و (مذهب و دین )را در بین انان تبلیغ می کردند و از این طریق به شناسائی دیگر مخالفین سیاسی و بخصوص انان که هنوز اعتقاد کامل به ادامه جنگ مسلحانه را داشتند پرداخته و خودشان نیز بعد از ادم فروشی در اعتراف گیر ها وشکنجه های فیزیکی وبدنی شخص لو داده شده شرکت می جستند . حد وحدودجنایت وخیانت حزب و سازمان یاد شده تا بدانجا بود که حتی تعداد زیادی از هواداران و اعضای دیگر سازمان هائی چون مجاهدین خلق . سازمان چریکهای فدائی خلق ایران . ارتش ازادیبخش خلق های ایران (سازمان چریکهای فدائی.) مبارزین مسلح در جنگل های شمال( مائوئیستهای ایران سربداران ).و در این بین بخصوص هوادران مجاهدین خلق که با کمک نیروهای مردمی حزب دمکرات کردستان ایران سعی در خارج شدن از داخل کشورو رسیدن به پایگاههای نظامی این سازمان در کشور عراق بودند در یک طرح و نقشه عملیاتی به نام( پیام به عبدالله) که تئوریسن ها ومغز های متفکر حزب توده وسازمان اکثریت به مسئولین اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ارائه داده بودند توسط اعضا وهوادران این حزب وان سازمان ذکر شده شناسائی وشکار شده وبه زندان های مخوف و وحشتناک ارسال و توسط خود ان سران وکادر های مرکزی ابتدا بازجوئی ـ شکنجه شدید بدنی وفیزیکی ـ و سپس اعدام وتیر باران می شدند

در کارنامه اشخاص خائنی چون (محمود اعتما زاده ها و امثالهم )دو نکته کاملا ضروری و اساسی نهفته است یکی همکاری های جانانه ومخلصانه برای جمهوری اسلامی و جاسوسی های مافیائی ـ سیاسی برای دولت هائی چون شوروی سابق و دوم بروز ضعف در برابر شکنجه های فیزیکی و خوش رقصی های مکرر برای این جمهوری همراه با تبلیغا ت های تهوع اورضد کمونیستی و تهیه خوراک تبلیغاتی برای جریان های ضد کمونیستی که متاسفانه در این کار بسیار استاد و کاردان وزبر دست بودند .

با چنین خیانت ها و دجالیت های سیاسی بود که هزاران هزار انسان به چوبه های دار و جوخه های اعدام و تیر باران سپرده شدند .شاید نقشی که محمود اعتماد زاده ها و امثالهم در کشتار یک نسل انقلابی داشتند خود شکنجه گران دولتی نیز جرات نمی کردند که دست به چنین کشتاری بزنند. و متاسفانه ملت ما چه اسان حافظه تاریخی خود را از دست داده است که از کنار چنین خیانت ها وجنایت های ملی به راحتی و با فراغت کامل می گذرد وبرای خائنینی چون به اذین ها مراسم درگذشت و یادبود را به اجرا در می اورندانهم متا سفانه با عدم اگاهی و اطلاع از پیشینه ننگین وسراسر خیانت وخیانت وخیانت اینگونه اشخاص

No comments: