Monday, September 7, 2009

چهارسال قبل:-دومطلب ازرفیق پویان مسئول کمیته شمال مازندران:


پرسش وپاسخ:
هموطن گرامي جناب شهرام.
گفتارتان نيازمند پاسخ‌جامع‌تری است.اما دراين فرصت اين مختصررا ازمن بپذيريد:
دوست عزيز اين‌قدر شتاب نكن!
نه، شايد بهتراست بگويم شتاب كن. براي پيش‌تر آمدن شتاب كن. اكنون زمانه گفتن از انقلاب وجنگ ‌وخشونت نيست. اگر همتي هست بايد مصروف جمع كردن اين واژه‌ها باشدونه گستردن‌آنها؛ اطراف مابه اندازه كافي لبريز اين واژگان هست،آن‌قدركه ديگرنيازي به تكرارشان نيست.علاقه‌مندم دروحله اول مفاهيمي چون انقلاب، جنگ وخشونت راازراه‌حل‌هايتان پاك كني ودرمرحله دوم سعي كني ازراه‌حل‌هايي بگويي كه تنها اندكي زندگي مارا بهبودمي‌بخشند؛گام‌هاي خردي كه بتواندبي‌نيازانقلاب وخشونت، فروكاهنده رنج خشونت وقهرانقلاب باشد.راه‌حل‌هايي كه اندكي به مامسؤوليت اجتماعي ببخشد ومارادرقبال حقوق ووظايف يكديگرمسؤول نمايد،نه آن مقداركه فداكاري تا پاي جان راارزاني‌مان دارد،نه هرگز!تنهاآن مقداركه ما بتوانيم دستان همديگررابگيريم و به مهر واحترام درچشمان همديگرنگاه كنيم،بدون اينكه لحظه‌اي به رنگ‌ چشمان هم فكركنيم.

شاد و سربلند باشيد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بایادونام همه جان باختگان راه ازادی ومیهن:
خیانتهاوجنایتهای سلطنت طلبان برعلیه جنبش مردمی‌ وملی‌ ایران
شاید آن خیا نت و جنا یتی‌ که وابستگان به دربار شاهی‌ و شاهنشاهی‌ انهم با شخصیت ها ی سمبولیکشان چون رضا پهلوی _ داریو ش هما یون ها و شهریار آ هی‌ ها در راه و مسیرمبا رزا ت سیا سی‌ و اجتماعی مردم ستمدیده ایرا ن و علیه ازادی خوا هان واقعی‌ و سربازان شجاع و دلیر این آب و خا ک و این مرز بوم مرتکب شدند .ایت الله خمینی‌ با آن منش ددمنشی‌ خود مرتکب نشد .چه بسا در حین جنا یت ها و ادم کشی‌ ها ی ملی‌ و کشتار روشنفکران و آزادی خواهان واقعی‌ و نویسندگان و فعالان سیاسی‌ در قتل ها ی زنجیر های و متقائب آن حادثه خونین کوی دانشگاه توسط بخش متحجر و واپسگرا و مرتجع دینی ‌_ ردپای بسیار ی از افراد و اشخاصی‌ که ارتباطی‌ تنگا تنگ و نزدیک با بخش سلطنت طلبا ن و درباریان فعلی‌ موجود در ( کا خ سلطنتی‌ ) رضا پهلوی داشتند و دارند نما یا ن بود . اشکارا و علنا مزدوران سینه چا ک آقا ی رضا پهلوی در امر نا بودی و سر به نیست کردن آزادی خواهان و مبا رزین راستین راه ازادی خصوصا چپ گرایان و فعالان مارکسیست لنینیست و کمو نیست های انقلابی‌ دست مامورین و شکنجه گران اسلامی‌ را از پشت بسته و گوی سبقت را از آقایا ن شریعتمداری ها و لاجوردی ها و حاجی‌ داوود ها و اکبر گنجی‌ ها نیزربوده بودند .در راه شناخت و مو شکافی‌ تاریخ و بررسی‌ شیوه رفتار ها و عملکرد ها ی مامورین و افراد مرتبط با دستگاه آقای رضا پهلوی در خصوص قتل عام مبارزین و سیاسیون و روشنفکران انقلابی‌ اسناد و مدارک فراوان و معتبر ی وجود داشته و دا رد . تا آنجا که مشخص شد این بخش از نیرو ها ی پس مانده از دوران ستم شاهی‌ _ حتی‌ به هم لباس ها و هم عقیده ها و باز ماندگان از قربانیان آن جنا یت ملی‌ چون افسران بالا رتبه نظامی خود نیز ترحم به خرج نداده و نمی‌ دهند .تا چه برسد به کمونیست ها و انقلابیون آزادی خواه و یا مثلا ما رکسیست لنینیست ها ی ایرانی‌ .
_________________
هموطن عزیز. رفیق گرامی :
اقای مهدی کمانگیر:
اگر با وجود یک چنین سیستم وحشتناک و انسان کشی به فکر انقلاب و یا هر حرکت اجتماعی دیگر حال چه برای اصلاح این سیستم وچه براندازی سیستم ویا حتی نابودی کامل ان نباشیم بنابر این همان بهتر که (مجسمه بودا)ای بیش نباشیم. سیستم رو به زوال امروزی اگر عیب وایرادی نداشت که انسان عاقل دیوانه نیست ویا عقلش را از دست نداده است که خود را مبارز و ازادیخواه و منتقد و سیاسی و ضد سیستم معرفی کند ؟ و شب وروز سر مبارک خود را به درد بیاورد؟از چه حرف بزنم ؟ از کدام خوبیها ویا مرحمت های این سیستم بگویم ؟ بیمارو مریض ام که بی جهت حتی سر خودم رابدرد بیاورم وداد وفریاد سر دهم ؟ هر چه به گوشه وزوایای حکومت نگاه می اندازم و فکر می کنم متاسفانه چیز نیک وپسندیده ای در ان ندیده ام که لااقل ان را برای نمونه بیان کنم ؟هنوز سوال می کنیم و می پرسیم که وظیفه ما چیست ؟ اگر از وضعیت فعلی راضی و خوشحال هستیم دیگر چه لزومی جهت صدور حکم (وظیفه) می باشد؟ ان کس که از شرایط فعلی راضی و ممنون می باشد که هر گز خود را درگیر مسایل سیاسی و حتی اجتماعی نمی کند و من معتقدم نانش را به نرخ روز می خورد . اما کسی که براستی حق وحقوقش و حتی ابتدائی ترین حقوقش نیز به ناحق لگد مال شده باشد دست دوستی و محبت ومهربانی انهم بدون نگاه کردن به رنگ چشم به سوی دیگران دراز می کند . من وشما چه بخواهیم . چه نخواهیم . چه مخالف باشیم وچه نباشیم خشم وخشونت وقهر کامل .بطور طبیعی در سطح جامعه پدید خواهد امد . در شرایط فعلی به نظر من اصلا مکان بیطرفی وجود ندارد و اگر هم داشت بی شک وتردید اشغال شده است . امروز یا باید بگوئیم بلی واری ویا بگوئیم نه و هرگز .در وسط ماندن یعنی حفظ منافع شخصی و یا به جیب زدن سود ها و مزایا و مادیاتی است که از طرف اقازاده ها و مسئولین بلند پایه این سیستم می رسد . چه جور هم میرسد و ولخرجی نیز می کنند تا پایه ها وریشه های ادامه بقای خود را مستحکم کنند . اما زهی خیال باطل ....؟مگر می شود جلوی عصیان و شورش و خشم یک ملت راگرفت ؟ عوامل ضد اجتماعی و ضد انسانی که مسئولین وحافظان خود این سیستم با دست خود بوجود اورده اند . و خود کرده را چاره ای نیست . چرا از دید شما انقلاب و شورش وجنگ مسلحانه به عنوان واژه مصروف شده و یا باید جمع اوری شوند ؟ ایا تا این حد می توان حوادث پیرامونی ومحیطی را براحتی فراموش و یا نادیده گرفت ؟ اتفاقا در جامعه فعلی ما ایران.اینگونه واژه ها چیزیست جالب وجدید ونو . شاید برای من وشما ویا امثال ما چنین واژه هائی دیگر اروغ اور وتهوع اور باشند ؟ اما فراموش نکنید که هفتاد درصد این ملت تازه به فکر شورش وانقلاب و حتی نبرد مسلحانه افتاده اند . هر چند که چنین شیوه های عصیانگری بصورت مقطعی و گذرا و گاها نیز شتاب هائی بخود می گیرد . اما به هر حال دیر یا زود بپا خواهند خواست . براستی با این توضیحات سوالی از شما دارم . به نظر شما و فرض مثال اگر روزی ـ روزگاری قدرت به بدست مردم بیافتد ؟ فکر می کنید که این ملت با سران و مسئولین این سیستم چه خواهند کرد ؟ تا انجا که تجربه و دید سیاسی واجتماعی من می گوید ملت ایران در چنین وضعیت هائی بی ترحم تر خواهند شد . واگر باز چنین موقعیت ووضعیتی از طرف مردم پیش امد ؟ باز سوال می کنم که مگر سیستم فعلی طی این بیست و پنج سال گذشته بر کسی ترحم کرد ؟...من شخصا به شما به دیده احترام می نگرم. ای کاش همه طرفداران این سیستم به مانند شما لا اقل و لا اقل فهمیده و چیز فهم بودند . ای کاش به اندازه شما ازطریق گفتگو و بحث وجدل های سیاسی با مخالفین حکومت (صحبت ) و (گفتگو ) می کردند . ای کاش انان نیز به مانند شما دیدگاه روشن و باز از فلسفه وجودی مخالفین داشتند . اما حیف و هزار حیف دیگر ........اگر همه ان بی ترحمان و مسئولین و محافظان این سیستم به مانند شما تابع اصل قانون (دموکراسی ) بودند که بی شک وتردید هیچکدام از ما ایرانیان مشکلی نداشتیم. اما خود می بینید و می دانید که هر کس از دموکراسی ویا ازادی بیان ویا از جامعه ای غیر از جامعه دین ودینسالاری حرف بزند بالای دار می رود ؟ ــ اعدام و تیر باران می شود ؟ زندانی و شکنجه و حتی مورد تجاوز قرار می گیرد ؟ چرا؟...ایا چنین رفتار هائی جز ان است که علنا دشمنی خود را با یک ملت اعلام می کند ؟ جز این است که این دشمن جز زبان زور زبان دیگری را نمی شناسد ؟ زیرا در تمام عمر خود جز زور وزورگوئی وستم وستمگری چه عمل مثبتی برای جامعه ما انجام داده است ؟ نمونه ای برای ما بیاورید تا در مورد ان با هم مفصلا به بحث وگفتگو بنشینیم .تازه باید عنوان کنم که دیگر زمان انتقاد و یا اصلاح این سیستم گذشته و تاریخ انقضای چنین تصمیمات و انگیزه هائی به اتمام رسیده است . جامعه ایران به مانندیک اتشفشان فعال در حال فوران مواد مذاب خود می باشد .ودر این انفجار به هیچکدام از مسببین وعاملین سالها بدبختی وسیه روزی خود ترحمی نخواهد کرد . و من وشما نیز نمی توانیم جلوی ان را گرفته ویا سد ومانعی در مقابل ان بسازیم وقرار دهیم . باید به فکر ان بود که بعد از فروکش کردن مواد مذاب این اتشفشان چگونه همدیگر را دوست بداریم و به هم احترام بگذاریم .بله در این مورد با شما موافقم که باید به اینده فکر کرد اما اینده ای که از این سیستم فعلی هیچگونه اثر ویا وجود خارجی نداشته باشد . (ایران فردا ـ ایرانی ازاد واباد و ایرانی مملو از دموکراسی و ازادی کامل بشریت . با قوانین کامل و انسانی وبشری نه ماورا طبیعتی وعالم غیبی .غیر فیزیکی . وان قوانین را من وشما وما باید وضع کنیم زیرا ما جوانان واین نسل هستیم که می بایستی سالهای سال در این سرزمین زندگی کنیم و جامعه یمان رابدور از هر گونه ستم و بدون استثمار انسان از انسان ان راشکوفا وسمبلی برای جهانیان بسازیم
با امید به انروز
پویان
_____________
ایران آبستن حوادثی‌ خواهدبودکه ازادیخواهان واقعی‌ آن راخواهندافرید
درآینده ای نزدیک حوادث و رویداد هایی‌ در ایران رخ خواهد داد که به بیست و پنج سال ظلم و ستم و قتل و کشتار این حکومت خاتمه داده خواهد شد. انقلاب بهمن هزار و سیصدوپنجاه و هفت با ابهت و شکوه بیشتری تکرار خواهد شد . ازادی واقعی‌ در راه است . دیکتاتوریسم و شارلاتانیسم فاشیستی‌ -مذهبی‌ بساط خو درا برای ا بدیت جمع خواهد کرد . اما بدا به حال آنان که در طی‌ این سالها به این خاک و این مردم ستم دیده خیانت ورزیدند .مخصوصا اپو زیسیون بی‌ مصرف و جاه طلبی‌ که با شعار های بی‌عمل خود صدو بیست هزار انسان بی‌ گناه را به قربانگاه های رژیم فرستاد . این نیروی خیانت کار پیش از جنایتهای رژیم توسط مردم به میز محاکمه کشیده خواهند شد .
ازادی ایران عزیزمانزدیک است

No comments: